سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در اوج تیرگی و ظلمت و جهل و عداوت، ولادت فرزندی پاک، پیام‌آور نور و رحمت و آزادی و سعادت بشریت شد. گرچه شیعی و سنی در روز ولادت آن حضرت اختلاف نظر دارند اما در سال و ماه ولادتش تقریباً وحدت نظر است. شیعیان روز 17 ربیع‌الاول سال 570‌م را روز ولادت و اهل تسنن روز 12 ربیع‌الاول همان سال را روز ولادت پربرکت منجی عالم بشریت می‌دانند.1 بنابراین هفته وحدت یا سالروز ولادت آن حضرت مناسبت بسیار خجسته‌ای است تا در سایه نزدیکی قلوب، در پی تحکیم وحدت و یکپارچگی بین یکدیگر و همسو ساختن اهداف بلند اسلامی و حل مشکلات کشورهای مسلمان بیش از پیش همت گماریم.

اسلام آیین وحدت و همبستگی است. در این زمینه آیات بسیاری در قرآن آمده است که از آن جمله می‌توان به آیه زیر اشاره کرد:

ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون. (انبیا،93)

این است امت شما که امتی یگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید.

و اعتصموا بحبل الله جمیعاً ‌و لاتفرقوا. (آل عمران،103)

و همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید.

و از تفرقه و جدایی که از عوامل مهم در صنعت و تزلزل است باز می‌دارد، و تفرقه‌افکنان را به عذابی دردناک بشارت می‌دهد.

و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جائهم البینات و اولئک لهم عذاب عظیم. (آل عمران،105)

و چون کسانی مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و برای آنان عذابی سهمگین است.

و در جایی دیگر تفرقه و پراکندگی را یکی از نشانه‌ها و پیامدهای شرک می‌شمارد... و لاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعاً (روم،31و32)

و از مشرکان مباشید کسانی که دین خدا را قطعه قطعه کردند و فرقه فرقه شدند هر حزبی بدانچه پیش آنهاست دلخوش شدند!

و در آیاتی دیگر زمینه‌های لازم جهت ایجاد همبستگی و دوری از دوگانگی فراهم می‌نماید.

انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم. (حجرات، 10)

در حقیقت مومنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید.

یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم. (حجرات،13)

ای مردم شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.

بنابراین فرهنگ اسلامی پر از آموزه‌هایی است که انسان‌ها را به وحدت فرا می‌خواند و از پراکندگی نهی می‌کند. چنانچه پیامبر اسلام نیز دوران زندگی خویش بر این مسأله همت گماشت.

شکوه و عظمت فرهنگ و تمدن اسلامی نیز حاصل وحدت و یکپارچگی مسلمانان در آن عصر بود. اما با گذشت زمان مسلمانان متفرق شدند و در مسائل عدیده اختلاف جستند. در پی این اختلافات، خصومت‌ها، جنگ‌ها و هتک حرمت‌ها پدید آمد و وحدت و یکدلی مسلمان‌ها به تزلزل و سستی تبدیل گشت.

نویسنده کتاب همبستگی مذاهب اسلامی در مقدمه کتاب با بررسی دوره‌های مختلف اسلام از جهت وحدت و تفرقه چنین می‌نویسد: با ورق زدن مختصر تاریخ اسلام دیدیم که در هر کجا مسلمانان پیشرفتی داشته‌اند در سایه وحدت بوده است و هرکجا انحطاط و سقوط کرده‌اند اغلب به دلیل تفرقه و پراکندگی از حول محور اسلام و کشیدن حصارهای تعصب میان خود بوده است. همواره دشمنان یهودی و صلیبی از پیشرفت مسلمانان به خشم آمده و کوشیده‌اند که شکاف بین مسلمین و تعصبات حاکم بر آنان را تقویت کند و با جداکردن آنان از یکدیگر آنها را درهم بشکند.2

به رغم آنکه اختلافات میان مسلمانان عمدتاً مضر بوده است اما نوع دیگری از اختلافات نیز وجود دارد که زمینه‌ پیشرفت‌های زیادی بوده است. از این جهت در ذیل انواع اختلافات را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

اختلافات طبیعی

وجود اقوام، ملل، فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف در طول تاریخ حاکی از این امر است که اختلاف امری تکوینی است. انسان عاقل به واسطه عقل و آنچه پیرامون اوست تفکر، اعتقاد فرهنگ و اعتقاد خود را سامان‌ می‌دهد. این اختلاف وسیله شناخته شدن و تفکیک و تمایز آنها از یکدیگر است.

آری انسان‌ها از نظر تفکر، شرایط محیطی، تربیت و رشد با هم اختلاف دارند و طبعاً مختلف فکر می‌کنند و توقع اینکه همه یک جور فکر ‌کنند همانند ملائکه، توقعی بی‌‌جا است و با فلسفه خلقت انسان سازگار نیست. قلم آفرینش انسان را با این خصوصیات مختلف خواسته است.3 بنابراین همانگونه که ذکر شد اختلاف میان انسان‌ها امری تکوینی و طبیعی است. پیشرفت علمی نیز حاصل تضارب آراء و اندیشه‌ها و در پی این اختلافات است.

اختلاف عقیده

تفاوت ذاتی میان انسان‌ها آنها را در عقیده و تفکر هم متفاوت می‌سازد هیچ دو انسانی وجود ندارد که در تمامی زمینه‌های فکری و عقیدتی یکسان باشند شیخ شلتوت که با فتوای تاریخی خود رجوع به مذهب شیعه در کنار چهار مذهب اهل‌سنت را مجاز دانست در این زمینه می‌گوید: اختلاف رأی و نظری یک امر ضروری و طبیعی جامعه است که رهایی از آن ممکن نیست ولی فرق است میان اختلافی که تعصب مذهبی و جمود فکری آن را به وجود آورده و اختلافی که از جهت و دلیل سرچشمه گرفته است. اولی اختلاف مذموم و دومی اختلاف منصفانه است که توام با احترام مذاهب نسبت به یکدیگر است و همگی احترام‌گذار به اصل جامع میان خود یعنی مصدرها و مأخذهای اولیه و قواعد اصولی اسلامی می‌باشند.4

بنابر این، اختلاف که امری طبیعی است به گرایش افراد و به عقاید و مذاهب متفاوت نیز جریان می‌یابد. حال چه باید کرد؟ و این اختلافات چه معنایی دارد؟

منظور از اختلاف این نیست که هیچ وجه مشترکی میان مذاهب اسلامی وجود ندارد. مسائل اصولی و اساسی دین، وجه اشتراک مذاهب اسلامی به حساب می‌آید. آنچه که همه مسلمانان بدان اعتقاد دارند هیچ مسلمانی نیست که آن را انکار کند، به گونه‌ای که اعتقاد یا عدم اتقاد به آنها مرز ایمان و کفر محسوب می‌گردد. آری مسائل اساسی و اعتقادی، حقایقی هستند که خداوند از آن خبر داده بر ما واجب کرده که به آنها معتقد شویم؛ اصولی که با دگرگونی‌ها و اختلاف مصالح و یا اجتهاد مجتهدین تغییرپذیر نیست.5

اما آنچه اختلاف است در زمینه مسائل فرعی و نظری است و آن نیز به مصلحت بشر است تا در میدان فکر و اندیشه، گره‌گشای مسائل متعدد بشر در زمان‌های مختلف گردد و همواره امورشان در کفه بررسی علمی و عقلی قرار داشته تا دچار جمود نباشند. اگر بنا بود مسائل فرعی و نظری هم مانند اصول ایمان، قطعی و یقینی باشد، راهی برای تفکر و تعقل باقی نمی‌ماند.6

وحدت در عین اختلاف

آنچه دشوار به نظر می‌رسد و واقعیت عینی نیز بر آن دلالت دارد دست‌یابی به وحدت در عین اختلافات است. متأسفانه جهان اسلام هنوز نتوانسته است به این آرمان دست یابد. برای روشن شدن بحث به این نکته می‌پردازیم که منظور از وحدت چیست؟ آیا پیروان همه مذاهب اسلامی باید از مذهب خود دست برداشته و پیرو یک مذهب شوند؟ یا تلفیقی از مذاهب مختلف به دست آید و همه به این مذهب مشترک روی آورند؟ پاسخ منفی است چرا که وحدت به این معنی که شیعه یا سنی دست از عقیده خود بردارد و تسلیم دیگری شود نامفهوم است. وحدت به این معنی که قدر مشترک‌ها را در میان مذاهب اسلامی بگیریم و موارد اختلاف را دور بزنیم و از همه مسلمانان بخواهیم فقط به این قدر مشترک‌ها معتقد باشند و به غیر آن عقیده نداشته باشند نامفهوم و بی‌معناست.7

دکتر شهیدی نیز معتقد است مقصود از وحدت امت مسلمان این نیست که رأی فقیهان در فروع دین یکی شود، چرا که چنین وحدتی نه عقلاً‌ ممکن است و نه شرعاً لازم‌التعبد.8

چگونه می‌توان آتش تفرقه در جهان اسلام را فرو نشاند و بر مشکلات فراوان ناشی از آن فائق آمد؟ با کمال تأسف اگر تاریخ را ورق بزنیم می‌بینیم که اختلاف بین شیعه و سنی چه برادرکشی‌ها و کشت و کشتارهایی به بار آورده که بسیار تلخ و مایه بسی تأسف است. چنانکه جنگ چالدران، جنگ شاه‌صفی، کشتارهای بین شیعه و سنی در قاره هند و... نمایشگر شکاف عمیق بین مذاهب اسلامی است.9 واقعیت این است که نه با انکار اختلاف و نه با بی‌تفاوتی نسبت به آن نمی‌توان به وحدت اسلامی دست یازید. باید با مشترکات که در مقابل اختلافات، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی به مراتب بیشتر است آغاز کرد و به تعبیری برادری را به اثبات رساند. آنگاه اختلافاتی که منجر به هتک حرمت یکدیگر یا اعتقادات یکدیگر می‌شود را کنار گذاشت و چون یدی واحد در برابر مناسبات ظالمانه و حاکمیت استکبار در جهان ایستاد. چرا که در عصر حاضر سکوت در برابر هجمه‌های فرهنگی و اعتقادی دشمنان، اسلام را از هر زمان دیگر آسیب‌پذیرتر می‌سازد. چنانکه در گذشته نیز در اثر بی‌کفایتی زمامداران حکومت‌های اسلامی و دامن زدن آنان به اختلافات فرقه‌ای، بسیاری از آثار ارزشمند اسلامی را از دست دادیم و سال‌های درازی سرمایه‌های فکری و هنری خویش را صرف اختلافات بی‌اساس کردیم.10 برای فرار از این وضعیت دردناک حاکم بر جهان اسلام باید یکدیگر و اعتقادات یکدیگر را به رسمیت بشناسیم. باید برای اعتقادات یکدیگر احترامی قائل شویم و به سیره حضرت رسول تأسی جوییم. همان‌طور که پیامبر جامعه آن روز را که در اثر اختلافات، به تعبیر قرآن کریم «علی شفا حفره من النار» بود، با هم متحد کرد و آنها را با اعتصام به حبل الله به اقتدار کامل رساند، امروز نیز ما می‌توانیم در مقابل استکبار شرق و غرب و با استفاده از امکانات موجود جبهه اسلامی واحدی تشکیل دهیم و حقوق غصب شده ملل اسلامی را باز ستانیم و عزت و شکوه صدر اسلام را احیا کنیم.11

خلاصه سخن آنکه اگر مسلمانان در صدد پیشرفت هستند باید سیره و روش پیامبر اعظم را مد نظر قرار دهند. تا بتوانند از کیان خود دفاع کنند. ولادت پیامبر و گرامیداشت آن حقیقتاً می‌تواند مایه وحدت و اتحاد مسلمانان باشد، زیرا همه آنها از هر گروه و فرقه ارج و منزلت پیامبر اعظم را می‌ستایند و او را محور حرکت‌ها و سخنان و کردار خود می‌دانند.

پی‌‌نوشت‌ها:

1- فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج1، ص121و122
2- همبستگی مذاهب اسلامی، عبدالکریم بی‌آزار شیرازی، مقدمه از چاپ سوم، ص26
3- همان، ص10
4- همان، ص355
5- همان، نقل از مقاله علامه محمدتقی قمی، ص89
6- همان، ص90
7- منشور همبستگی، به نقل از سخنرانی آیت‌الله مکارم شیرازی، ص238
8- همان، سخنرانی، دکترسید جعفر شهیدی، ص177
9- همبستگی مذاهب اسلامی، عبدالکریم بی‌آزار شیرازی، مقدمه، چاپ اول، ص34
10- اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هشتم، نقل از مقاله رحیم ابوالحسینی، ص112
11- منشور همبستگی، سخنرانی حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی، ص24




نویسنده : ترنم در تاریخ پنج شنبه 90/11/20

                          بی بهانه                                            بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود

داغ تو دارد این دلم داغ دگر نمی شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب بدست تو بی تو بسر نمی شود

جان ز تو نوش می کند دل ز تو جوش می کند
عقل خروش می کند بی تو بسر نمی شود

خواب مرا ببرده ای نقش مرا بشسته ای
وز همه ام گسسته ای بی تو بسر نمی شود

آقای من تبریک میگوییم هزار و صدو هفتاد و سومین سال امامتت را 

 اما آقاجان تبریک و تهنیت گفتن بدون تو چه گره ای از دل غمدیده ی ما باز می کند

گفتیم نشسته ایم در انتظار تو اما چه انتظاری آقا ...  

 شرمنده و دل شکسته ایم هر صبح دست به دعا برمی داریم و با تو عهد می بندیم..... ولی..... باز عهد خود را شکسته ایم

  مهدی جان ... خودت دعا کن تا وقت ظهور شود.... شاید ... این جمعه ... نه ... اصلا ما در انتظار تو در این جمعه نشسته ایم؟!!!            گمان نمیکنم شاید سالها برای ظهور تو وقت داریم...

پس دعا کن ... دعاکن... شاید در این بهار از امامتت ظهور کنی ... شاید...

.اللهم عجل لولیک الفرج...




نویسنده : ترنم در تاریخ پنج شنبه 90/11/13

بشریت از همه مکاتب و ایدئولوژیهای مادی اعم از مارکسیسم، لیبرال دمکراسی و ناسیونالیسم سکولار عبور کرده و در آغاز دوران جدیدی است که بزرگترین نشانه آن، توجه ملتها به خدای متعال، استمداد آنها از قدرت لایزال الهی و اتکای ملتها به وحی است.

 قیام ملتهای منطقه علیه دیکتاتورهای وابسته، جزئی از مبارزه بشریت با دیکتاتوری جهانی صهیونیستهاست و جامعه بشری با پشت سر گذاشتن پیچ بزرگ تاریخی، از سیطره این دیکتاتوری خطرناک رها می شود و این تحول عظیم براساس وعده صادق پروردگار، به آزادی ملتها و حاکمیت ارزشهای معنوی و الهی منجر خواهد شد.

 قبلاً نیز اگر کسی از پیروزی جوانان مؤمن حزب الله بر ارتش رژیم صهیونیستی سخن می گفت و یا از ذلت طاغوت مصر و تحولات عجیب شمال افریقا حرف می زد خیلی ها باور نمی کردند همچنانکه استقامت، پیروزی و پیشرفت جمهوری اسلامی نیز برای برخی ها قابل باور نبود اما قدرت فائقه پروردگار، خود را در این پیروزیها و تحولات شگفت نشان داد.

در پرتو تحقق وعده های پروردگار، صهیونیستها، شیطان بزرگ امریکا و قدرتهای غربی امروز در مقابل بیداری اسلامی احساس ناتوانی می کنند و این احساس ضعف و شکست هر روز بیشتر خواهد شد.

 مهم این است که پیروزیهای بدست آمده را پایان راه ندانیم و با ادامه مجاهدت و تکیه بر عزم و اراده ملتها، و اتکا و حسن ظن به خدای قادر متعال، مبارزه با زورگویان جهانی و عوامل آنها را ادامه دهیم.

 جوانان مؤمن این سرزمین، در اوج ناباوری دشمنان و به رغم همه کارشکنی های آنان، به پیشرفتهایی دست یافته اند که می تواند برای جوانان همه ملتهای اسلامی، درس آموز باشد.

  دشمنان امت اسلامی با تزریق احساس ناتوانی در ملتهای مسلمان و تلقین غیرقابل شکست بودن قدرتهای جهانی، حدود 2 قرن است که ملتهای مسلمان را عقب نگه داشته اند اما امت اسلامی امروز بیدار شده و درک کرده است که هر دو تصور، صددرصد غلط است و ملتهای مسلمان قادرند مجد و عظمت تمدن اسلامی را بار دیگر احیا کنند.

 اسلام، عقلانیت و معنویت و عدالت را همراه یکدیگر به ملتها هدیه می دهد و تعالیم پروردگار بر اسلامِ عقلانیت و تفکر و تدبر، اسلامِ توکل بر خدا، اسلامِ جهاد و اسلامِ کار و اقدام، تأکید می نماید.

 دشمن مشغول طراحی و توطئه است و ملتهای اسلامی بخصوص جوانان امت اسلامی که موتور بیداری اسلامی هستند باید با هوشیاری و مراقبت کامل و استفاده از تجربیات دیگران، اجازه ندهند شبکه استبداد جهانی، انقلابها را از آنها برباید و راههای حال و آینده را منحرف کند.

 مستکبران برای شکست جمهوری اسلامی هرکاری که از دستشان برآمده انجام داده اند اما تاکنون در همه مراحل از ملت ایران تودهنی خورده اند و از این به بعد نیز جز شکست و ناکامی چیزی نصیبشان نخواهد شد.  نهضت بیداری اسلامی، شیعه و سنی نمی شناسد و پیروان همه مذاهب اسلامی، با وحدت و همدلی در میدان مبارزه هستند.

 ملتهای مسلمان با یکدیگر تمایزاتی نیز دارند و با توجه به تفاوتهای جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی هیچ الگوی واحدی برای همه کشورهای اسلامی وجود ندارد اما مهم این است که همه، با سیطره شیطانی صهیونیستها و آمریکایی‏ها مخالفند و وجود غده سرطانی اسرائیلی را بر نمی‏تابند.

  هر جا فعالیتی و طرحی وجود دارد که به نفع اسرائیل و امریکاست، باید هوشیار باشیم و آن را حرکتی بیگانه و مخالف منافع ملت‏ها بدانیم و هر جا حرکتی اسلامی، ضد صهیونیستی، ضد استکباری، ضد استبدادی و ضد فساد هست، همه ملت‏های مسلمان در تأیید و تقویت آن، همراه و همدل خواهند بود.

 رسانه‏های غربی و یا وابسته به غرب، می خواهند با اختلاف افکنی و خط کشی، مسئله بحرین را شیعه و سنی کنند اما هیچ فرقی میان حرکتهای بیداری اسلامی در کشورهای مختلف وجود ندارد.

 حضرت آیت الله خامنه‏ای، توکل و حسن ظن به خدا و حفظ وحدت را رمز پیروزی دانستند و با استناد به فرمان پروردگار به پیامبر(ص) درباره استقامت و پایداری افزودند: امت اسلامی در پرتو این فرمان الهی، بدون توقف، راه خود را ادامه می‏دهد.

 ملت‏های اسلامی با حفظ تفاوتها و تمایزها در زیر چتر واحد دعوت الی الله قرار دارند و جوانان امت اسلامی، به اذن الهی، روزگار مجد و عزت و اقتدار امت اسلامی را شاهد خواهند بود و این افتخارات عظیم را به نسل‏های بعد منتقل خواهند کرد. 

                                                                             < بیانات رهبر معظم انقلاب 10/11/90>




نویسنده : ترنم در تاریخ سه شنبه 90/11/11

 نامه ای به خدا

یک روز کارمند پستی به نامه هایی که آدرس نا معلوم دارند رسیدگی می کرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خط لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا! باخودش فکر کرد نامه را باز کند و بخواند... در نامه این طور نوشته بود :

خدای عزیز بیوه زنی 83ساله هستم که زندگی ام باحقوق ناچیز بازنشستگی می گذرد.دیروز یک نفر کیف مراکه100دلار در آن بوددزدید.این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج میکردم. یکشنبه هفته دیگر عید است ومن دونفر از دوستانم را برای شامدعوت کرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم .هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن...

کارمند اداره پست خیلی تحت تأثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد.نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هرکدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان 96دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند...

همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند . عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت . تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود : نامه ای به خدا !

همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند . مضمون نامه چنین بود:

خدای عزیزم چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم .با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را باهم بگذرانیم.

من به آنها گفتم چه هدیه خوبی برایم فرستادی...

البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان بی شرف اداره پست آن را برداشته اند...!!!    




نویسنده : ترنم در تاریخ چهارشنبه 90/11/5

در قسمت اول این مقاله به بررسی شش مورد از موضع گیری های امام رضا علیه السلام در مقابل مامون پرداختیم. حال به ادامه مبحث می پردازیم.
موضع‏گیرى هفتم ( مفاد دستخط امام بر سند ولیعهدى)

 به نظر می رسد آنچه امام در سند ولیعهدى نوشت، نسبت به موضع‏ گیری هاى دیگرش از همه مؤثرتر و مفیدتر بود. در آن نوشته مى‏بینیم که در هر سطرى و بلکه در هر کلمه‏اى که امام با خط خود نوشته، معنایى عمیق نهفته و به وضوح بیانگر برنامه‏اش براى مواجه شدن با توطئه‏هاى مأمون مى‏باشد .

امام با توجه به این نکته که سند ولیعهدى در سراسر قلمرو اسلامى منتشر مى‏شود، آن را وسیله ابلاغ حقایقى مهم به امت اسلامى قرار داد. از مقاصد و اهداف باطنى مأمون پرده برداشت و بر حقوق علویان پا فشرد و توطئه‏اى را که براى نابودى آنان انجام مى‏شد، آشکار کرد.

امام در این سند، نوشته خود را با جمله‏هایى آغاز مى‏کند که معمولا تناسبى با موارد مشابه نداشت:« ستایش براى خداوندى است که هر چه بخواهد همان کند. هرگز چیزى بر فرمانش نتوان افزود و از تنفیذ مقدراتش نتوان سرباز زد...»

آنگاه به جاى آن که خداى را در برابر این مقامى که مأمون به او بخشیده سپاس بگوید، با کلماتى ظاهرا بى تناسب با آن مقام، پروردگار را چنین توصیف مى‏کند:« او از خیانت چشم ها و از آنچه در سینه‏ها پنهان است آگاهى دارد.»

امام علیه السلام با انتخاب این جملات مى‏خواست ذهن مردم را به خیانت‏ها و نقشه هاى پنهانى توجه دهد.

امام نوشته(دستخط) خود را چنین دامه مى‏دهد: « و درود خدا بر پیامبرش محمد، خاتم پیامبران، و بر خاندان پاک و مطهرش باد...»

در آن روزها هرگز عادت بر این نبود که در اسناد رسمى از پى درود بر پیغمبر، کلمه‏ «خاندان پاک و مطهرش» را نیز بیفزایند، اما امام مى‏خواست با آوردن این کلمات به پاکى اصل و دودمان خویش اشاره کند و به مردم بفهماند که اوست که به چنین خاندان مقدس و ارجمندى تعلق دارد، نه مأمون.

بعد مى‏نویسند: «... امیرالمؤمنین حقوقى از ما مى‏شناخت که دیگران بدان آگاه نبودند.»

خوب، این چه حق یا حقوقى بود که مردم حتى عباسیان به جز مأمون آن را درباره امام نمى‏شناختند؟ آیا مگر ممکن بود که امت اسلامى منکر آن باشند که وى فرزند دختر پیغمبر(ص) بود؟!

بنابراین، آیا فرمایش امام اعلانى به همه امت اسلامى نبود که مأمون چیزى را در اختیارش قرار داده که حق خود او بوده؟! حقى که پس از غصب، دوباره به دست اهلش بر مى‏گشت.

آرى، حقى که مردم آن را نمى‏شناختند «حق اطاعت» بود. البته امام علیه السلام در برابر هیچ کس، حتى مأمون و دولتمردانش، در اظهار این حقیقت تقیه نمى‏کرد که خلافت پیامبر(ص) به على(ع) و اولاد پاکش مى‏رسید و بر همه مردم واجب است که از آنان اطاعت کنند.

دیگر از عبارات امام رضا(ع) که در سند ولیعهدى نوشته، اینست: « و او – مأمون-  ولیعهدى خود و فرمانروایى این قلمرو بزرگ را به من واگذار کرد، البته اگر پس از وى زنده باشم ...»

امام با جمله البته اگر پس از وى زنده باشم؛ بدون شک اشاره به تفاوت فاحش سنى خود با مأمون مى‏کرد و در ضمن مى‏خواست توجه مردم را به غیر طبیعى بودن آن ماجرا و بى میلى خودش جلب کند.

امام نوشته خود را چنین ادامه مى‏دهد:

«هر کس گره‏اى را که خدا، بستنش را امر کرده بگشاید و ریسمانى که همو تحکیمش را پسندیده، قطع کند به حریم خداوند تجاوز کرده، چه او با این عمل امام را تحقیر نموده و حرمت اسلام را دریده است...»  امام با این جملات اشاره به حق خود مى‏کند که مأمون و پدرانش غصب کرده بودند. پس منظور وى از گروه و ریسمانى که نباید هرگز گسسته شود، خلافت و رهبرى است که نباید پیوندش را از خاندانى که خدا مأمور این مهم کرده گسست. سپس امام چنین ادامه مى‏دهد:

«... در گذشته کسى این چنین کرد ولى براى جلوگیرى از پراکندگى در دین و جدایى مسلمین اعتراضى به تصمیم ها نشد و امور تحمیلى به عنوان راه گریز، تحمل گردید... (7)»

در اینجا مى‏بینیم که گویا امام به مأمون کنایه مى‏زند و به او مى‏فهماند که باید به اطاعت وى در آید و بر تمرّد و توطئه علیه وى و علویان و شیعان اصرار نورزد. امام با اشاره به گذشته، دور نماى زندگى على(ع) و خلفاى معاصرش را ارائه مى‏دهد که چگونه او را به ناحق از صحنه سیاست راندند و او نیز براى جلوگیرى از تشتت مسلمانان، بر تصمیم هایشان گردن مى‏نهاد و تحمیل هایشان را نیز تحمل مى‏نمود.

سپس چنین مى‏افزاید:

«... خدا را بر خویشتن گواه مى‏گیرم که اگر رهبرى مسلمانان را به دستم دهد با همه به ویژه با بنى عباس به مقتضاى اطاعت از خدا و سنت پیامبرش عمل کنم، هرگز خونى را به ناحق نریزم و نه ناموس و ثروتى را از چنگ دارنده‏اش به در آورم، مگر در آنجا که حدود الهى مرا دستور داده است...»

اینها همه جنبه گوشه زدن به جنایات بنى‏عباس را دارد که چه نابسامانی هایى در زندگى علویان پدید آوردند و چه جان ها و خانواده هایى که به دست ایشان تار و مار گردید. امام تعهد مى‏کند که به مقتضاى اطاعت از خدا و سنت پیامبر(ص) با همه و به ویژه با عباسیان رفتار کند و این درست همان خطى است که على(ع) نیز خود را بدان ملزم کرده بود. پیروى از خط و برنامه على(ع) براى مأمون و عباسیان نیز قابل تحمل نبود و آن را به زیان خود مى‏دیدند.

امام(ع) همچنین این جمله را مى‏افزاید: «... اگر چیزى از پیش خود آوردم، یا در حکم خدا تغییر و دگرگونى در انداختم، شایسته این مقام نبوده خود را مستحق کیفر نموده‏ام و من به خدا پناه مى‏برم از خشم او...»

گفتن این جمله براى مبارزه با عقیده رایج در میان مردم بود که علماى ناهنجار چنین به ایشان فهمانده بودند که خلیفه یا هر حکمرانى، مصون از هر گونه کیفر و بازخواستى است، چه او در مقامى برتر از قانون قرار گرفته و دست به هر جرم و انحرافى بیالاید کسى نباید بر او خرده بگیرد تا چه رسد به قیام بر ضد او.

امام علیه السلام با توجه به شیوه مأمون و سایر خلفاى عباسى مى‏خواهد این معنا را به همگان تفیهم کند که فرمانروا باید پاسدار نظام و قانون باشد نه آن که ما فوق آن قرار بگیرد. از این رو هرگز نباید از کیفر و بازخواست مصون بماند.

آنگاه براى اعلام عدم رضایت خویش از قبول ولیعهدى و نافرجام بودن آن به صراحت چنین بیان مى‏دارد: «جفر و جامعه (9)خلاف آن را حکایت مى‏کنند...» یعنى بر خلاف ظاهر امر که حاکى از دستیابى من به حق امامت و خلافت مى‏باشد، من هرگز آن را دریافت نخواهم کرد.

افزون بر این، امام با ذکر این حقیقت مى‏خواهد همگان را به رکن دوم از ارکان امامت توجه دهد، که عبارت است از آگاهى به امور غیبى و علوم ذاتى که خداوند تنها ایشان را بدین جهت بر دیگران امتیاز بخشیده است.

امام علیه السلام پس از اعلام کراهت و اجبار خویش در قبول ولیعهدى با صراحت کامل مى‏نویسد :«... ولى من دستور امیر المؤمنین (یعنى مأمون)(9)را پذیرفتم و خشنودیش را بدین وسیله جلب کردم...» معناى این عبارت آن است که اگر امام ولیعهدى را نمى‏پذیرفت به خشم مأمون گرفتار مى‏آمد و همه نیز معناى خشم خلفاى جور را به خوبى مى‏دانستند که براى ارتکاب جنایت و تجاوز، به هیچ دلیلى نیازمند نبودند. و بالاخره امام(ع) در پایان دستخط خویش در پشت سند ولیعهدى، تنها خداى را بر خویشتن شاهد مى‏گیرد و هرگز مأمون یا افراد دیگر حاضر در آن مجلس را به عنوان شهود بر نمى‏گزیند، چون مى‏دانست که در دل هایشان نسبت به وى چه مى‏گذشت. اهمیت این نکته آنجا روشن مى‏شود که مى‏بینیم مأمون با خط خویش سند مزبور را مى‏نویسد آن هم با متنى بسیار طولانى و بعد به امام مى‏گوید: «موافقت خود را با خط خویش بنویس و خدا و حاضرین را نیز شاهد بر خویشتن قرار بده.»

موضع ‏گیرى هشتم

امام علیه السلام براى پذیرفتن مقام ولیعهدى شروطى قایل شد که طى آنها از مأمون چنین خواسته بود: «امام هرگز کسى را بر مقامى نگمارد، و نه کسى را عزل و نه رسم و سنتى را نقض کند و نه چیزى از وضع خود را دگرگون سازد، و از دور، مشاور در امر حکومت باشد.     (10)

مأمون نیز به تمام این شروط پاسخ مثبت داد، بنابراین مى‏بینیم که امام بر پاره‏اى از هدف هاى مأمون خط بطلان مى‏کشد، زیرا اتخاذ چنین موضع منفى دلیل گویایى بود بر امور زیر :

الف: متهم ساختن مأمون به برانگیختن شبهه‏ها و ابهام هاى بسیارى در ذهن مردم.

ب: اعتراف نکردن به قانونى بودن سیستم حکومتى وى.

ج: سیستم موجود هرگز نظر امام را به عنوان یک نظام حکومتى تأمین نمى‏کرد.

د: مأمون بر خلاف نقشه‏هایى که در سر پرورانده بود، دیگر با قبول این شروط نمى‏توانست کارهایى را به دست امام انجام دهد.

ه: امام هرگز حاضر نبود تصمیم هاى قدرت حاکمه را عملى سازد.

و: نهایت پارسایى و زهد امام که آن را با جعل این شروط به همگان اثبات کرد. آنان که امام را به خاطر پذیرفتن ولیعهدى به دنیا دوستى متهم مى‏کردند با توجه به این شروط متقاعد گردیدند که بالاتر از این حد، درجه‏اى براى زهد قابل تصور نیست. امام با این کار، نه تنها پیشنهاد خلافت و ولیعهدى را رد کرد، بلکه پس از اجبار به پذیرفتن ولیعهدى، با قبولاندن این شروط به مأمون خود را عملا از صحنه سیاست به دور نگاه داشت.

موضع‏ گیرى نهم

امام به مناسبت برگزارى دو نماز عید موضعى اتخاذ کرد که جالب توجه است. در یکى از آنها ماجرا چنین رخ داد:

مأمون از وى درخواست نمود که با مردم نماز عید بگزارد تا با ایراد سخنرانى وى آرامشى به قلبشان فرو آید و با پى‏ بردن به فضایل امام اطمینان عمیقى نسبت به حکومت بیابند. امام علیه السلام به مجرد دریافت این پیام، شخصى را نزد مأمون روانه ساخت تا به او بگوید مگر یکى از شروط ما این نبود که من دخالتى در امر حکومت نداشته باشم، بنابر این مرا از نماز معاف بدار. مأمون پاسخ داد که من مى‏خواهم امر ولیعهدى در دل مردم و لشکریان، رسوخ یابد تا احساس اطمینان کرده، بدانند خدا چگونه ترا بدان برترى بخشیده است.

امام رضا(ع) دوباره از مأمون خواست تا او را از آن نماز معاف بدارد وقتى اصرار مأمون را دید، شرط کرد که من به نماز آن چنان خواهم رفت که رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین على (ع) با مردم به نماز مى‏رفتند. مأمون پاسخ داد: هر گونه مى‏خواهى برو!

از سوى دیگر، مأمون به فرماندهان و همه مردم دستور داد که قبل از طلوع آفتاب بر در منزل امام اجتماع کنند. از این رو، تمام کوچه‏ها و خیابان ها مملو از جمعیت شد. از خرد و کلان، کودک و پیر، زن و مرد، با اشتیاق گرد آمدند و همه فرماندهان نیز سوار بر مرکب هاى خویش در اطراف خانه امام به انتظار طلوع آفتاب ایستادند.

همین که آفتاب سر زد، امام علیه السلام از جا بر خاست، خود را شستشو داد و عمامه‏اى سفید بر سر نهاد. آنگاه با معطر ساختن خویش با گام هایى استوار به راه افتاد. امام از کارکنان منزل خویش نیز خواسته بود که همه همین گونه به راه بیافتند.

همه در حالى که امام را حلقه وار در بر گرفته بودند، از منزل خارج شدند. امام سر به آسمان برداشت و با صدایى چنان نافذ چهار بار تکبیر گفت که گویى هوا و دیوارها تکبیرش را پاسخ مى‏گفتند. فرماندهان ارتش و مردم بر در منزل منتظر ایستاده و خود را به بهترین وجهى آراسته بودند. امام با اطرافیانش پا برهنه از منزل خارج شد، لحظه‏اى بر در منزل توقف کرد و این کلمات را بر زبان جارى ساخت: «الله اکبر، الله اکبر على ما هدانا، الله اکبر على ما رزقنا من بهیمة الانعام، والحمدلله على ما ابلانا.»

امام علیه السلام این جملات را با صداى بلند مى‏خواند و مردم نیز هم صدا با ایشان تکبیر مى‏گفتند. شهر مرو یکپارچه غوغا شده بود و مردم تحت تأثیر آن شرایط به گریه افتاده، شهر را زیر پاى خود به لرزه انداخته بودند.

چون فرماندهان ارتش و نظامیان با آن صحنه مواجه شدند، همه بى اختیار از مرکب ها به زیر آمده، کفش هاى خویش را هم از پایشان در آوردند. امام به سوى نماز حرکت کرد ولى هر ده قدمى که به پیش مى‏رفت، مى‏ایستاد و چهار بار تکبیر مى‏گفت. گویى که در و دیوار شهر و آسمان، همه پاسخش مى‏گفتند. گزارش این صحنه‏هاى مهیج به گوش مأمون رسید، وزیرش « فضل بن سهل» به او پند داد که اگر امام به همین شیوه راه خود را تا جایگاه نماز ادامه دهد مردم چنان شیفته‏اش خواهند شد که دیگر ما تأمین جانى نخواهیم داشت، بنابراین بهتر است او را از نیمه راه برگردانیم .

مأمون نیز همین گونه با امام رفتار کرد، یعنى او را از رسیدن به جایگاه نماز بازداشت و پیشنماز همیشگى را مأمور گزاردن نماز عید نمود. در آن روز وضع مردم بسیار آشفته شد و صفوفشان در نماز، دیگر نظم نیافت.

موضع‏ گیرى دهم

طرز رفتار و آداب معاشرت عمومى امام(ع) چه پیش از ولیعهدى یا پس از آن به گونه‏اى بود که پیوسته نقشه‏هاى مأمون را بر هم مى‏زد. هرگز مردم ندیدند که امام علیه السلام تحت تأثیر زرق و برق شؤون حکومتى قرار گرفته در نحوه سلوکش با مردم اندکى تغییر پدید آید.

این سخنان را از زبان ابراهیم بن عباس، منشى عباسیان بشنوید:

«هرگز کسى را با سخنش نیازرد، هرگز کلام کسى را نیمه کاره قطع نکرد و هیچگاه در برآوردن نیاز کسى به حد توانش کوتاهى نکرد. در برابر کسى که نزدش مى‏نشست هرگز پاهایش را دراز نمى‏کرد و از روى ادب حتى تکیه هم نمى‏داد. کسى از کارکنان و خدمتگزارانش هرگز از او ناسزا نمى‏شنید و نه هرگز بوى زننده‏اى از بدن وى استشمام مى‏شد. در خندیدن قهقهه سر نمى‏داد و بر سر سفره‏اش خدمتگزاران و حتى دربانان مى‏نشستند...»

بى‏شک اینگونه صفات در محبوبیت امام علیه السلام نقش بزرگى ایفا مى‏کرد، به طورى که او را در نظر خاص و عام به عنوان شخصیتى پسندیده ‏تر از هر کس دیگر جلوه مى‏داد. امام علیه السلام مقام حکمرانى را هرگز به عنوان یک مزیّت تلقى نمى‏کرد، بلکه آن را مسئولیتى بزرگ مى‏دانست.

مواضعى را که ذکر کردیم، براى روشن شدن برنامه‏اى که امام رضا(ع) براى خنثى کردن نقشه‏ها و توطئه‏هاى مأمون، در پیش گرفته بود، کافى است. از آن پس مأمون دیگر قادر نبود نقشى را که مى‏خواست از اوضاع جارى در ذهن مردم، متصور سازد. برنامه امام براى شکست و ناکامى مأمون چنان کارى و موفق بود که عاقبت مأمون به قصد نابودى امام برخاست، تا مگر به این وسیله خود را از چنگال ناملایماتى که پیوسته برایش پیش مى‏آمد، برهاند.
پى‏نوشت ها:

7- بسیار محتمل است که امام به جمله عمر( بیعت با ابوبکر گریز گاهى بود) اشاره کرده ولى آن را چنان تعمیم داده که شامل بیعت هاى دیگر نیز بشود، چه بیعت با خود عمر، عثمان، معاویه و دیگران نیز همه راه گریزى بودند...

8- جفر و جامعه دو جلد از کتاب هایى است که رسول خدا(ص) بر امیرالمؤمنین على علیه السلام املا فرموده و او نیز آنها را به خط خود نوشته است.

9- این که امام رضا(ع) مأمون را «امیرالمؤمنین» مى‏خواند به نظر ما چندان مسأله‏اى را بر نمى‏انگیزد، زیرا مأمون عملا مقام فرمانروایى بر مسلمانان را قبضه کرده بود و به اعتبار همین مقام ظاهرى او، مى‏شد که واژه امیرالمؤمنین را بر وى اطلاق کرد. ولى آیا مجرد امیرمؤمنان بودن دلیل بر فضیلت کسى مى‏تواند باشد؟ یا آن که بر عکس، فضیلت هنگامى محقق است که شخصى این مقام را به حق و شایستگى خدایى قبضه کرده باشد؟

آرى، اشکالى که از خواندن جمله امام رضا(ع) به ذهن ما متبادر مى‏شود، ناشى از عادتى است که ما با واژه امیرالمؤمنین پیدا کرده‏ایم، چه ما این لقب را فقط بر حضرت على(ع) اطلاق کرده، حتى آن را بر دیگر امامان معصوم خود هرگز اطلاق نمى‏کنیم. غافل از آن که در عرف مسلمانان آن روزها هرگز چنین انحصارى براى اطلاق واژه امیرالمؤمنین وجود نداشت . به گفته دیگر، قداستى را که ما اکنون براى این واژه قائلیم هرگز در ذهن آنان مطرح نبود . آنان به مجرد آن که قدرت فرمانروایى را در دست کسى مى‏یافتند او را امیر خود و امیر مسلمانان و مؤمنان خطاب مى‏کردند، هر چند مانند خلفاى بنى امیه و دیگران که از پاکى و تقوا هم بهره‏اى نداشتند.

10- الفصول المهمة، ابن صباغ مالکى، ص 241/ نورالابصار، ص 43 به بعد / عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 20 و ج 2 ص 183 / مناقب آل ابى طالب ج 4 ص 363 /علل الشرایع ج 1 ص 238 / اعلام الورى ص 230 / بحار، ج 49، ص 34 و 35 و صفحات دیگر / کشف الغمة، ج 3، ص 69 / ارشاد مفید، ص 310 / امالى صدوق، ص 43 / اصول الکافى، ص 489 / روضة الواعظین، ج 1، ص 268 و 269 / معادن الحکمة، ص 180 / شرح میمیة ابى فراس، ص 165.




نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 90/11/3
خبرخوان سایت
دوستان من
  1. خانواده ی خانه
    خورشید تابنده عشق
    لنگه کفش
    شین مثل شعور
    من وآینده من
    فرزانگان امیدوار
    ###@وطنم جزین@###
    شهر عشق
    برادرم ... جایت همیشه سبز ...
    PARSTIN ... MUSIC
    جاده های مه آلود
    کلبه بصیرت
    بلوچستان
    هم نفس
    سیب خیال
    آسمون آبی چهاربرج
    محفل آشنایان((IMAN))
    ««««« شب های تهران »»»»»
    نشریه حضور
    جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
    نگاهی نو به مشاوره
    سرچشمه عدالت و فضیـلت ؛ امام مهــدی علیه السلام
    ساده دل
    تصویر سازی و طراحی کتاب کودک 09128546268 09128546268
    ****شهرستان بجنورد****
    عشق الهی
    آقاشیر
    اتشنشانی بنادر کشور
    برترین لحظه ها
    وبلاگ مسجد و دارالشفاء صاحب الزمان علیه السلام کوی راه حق اصفهان
    هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
    نمایندگی دوربین های مداربسته
    طراوت باران
    السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
    مینودشت
    عشق مشعلدار
    سارا احمدی
    بیصدا ترازسکوت...
    دیوانه
    ►▌ رنگارنگ ▌ ◄
    .: شهر عشق :.
    پیامنمای جامع
    بوی سیب
    هدهد
    کارشناس مدیریت دولتی
    پاتوق دوستان
    بنده ی ناچیز خدا
    رفقا
    خدا میدونی دوستت دارم؟؟؟
    ردِ پای خط خطی های من
    دوستدار علمدار
    دلتنگ احساس تو
    نور اهلبیت (ع)
    پایگاه مرجع شهیدان باکری
    ستاره سهیل
    انسان جاری
    غزل عشق
    خون شهدا
    پرستاری 91
    جرعه ای از شراب عشق
    حضورعشق
    مرام و معرفت
    صدای دل...
    شبستان
    دل شکســــته
    سه قدم مانده به....
    یامهدی
    به‌دونه
    دل نوشته
    دفتر تقدیر
    S&N 0511
    خدمات کامپیوتری ولیعصر (عج) روستای باغ آسیا
    عشق
    ترخون
    Manna
    دریایی از غم
    بیانات و سخنان رهبری
    ارواحنا فداک یا زینب
    دلنوشته های من
    اواز قطره
    گل یا پوچ2؟
    یه دختره تنها
    جون عزیزت بیاتو...
    به نام خدا
    بزرگترین سایت خنده بازار.خنده. شوخی. طنز.خنده دار
    رویای بارانی
    ऌ عاشق بی معشوق ऌ
    تـــــــکـــبـــیــر
    گل خشک
    جیغ بنفش در ساعت 25
    ستاره طلایی
    آن دنیا 13
    جایی برای خنده وشادی و تفریح
    عاشق روح الله
    تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
    I AM WHAT I AM
    نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
    من،منم.من مثل هیچکس نیستم
    Tarranome Ziba
    شاه تور
    هر چی تو فکرته
    غزلیات محسن نصیری(هامون)
    ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ
    ایـــــــران آزاد
    wanted
    ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
    دهکده علم و فناوری
    دُرُخـــــــــــــــــــــــش
    وبلاگ دختر بسرای باحال ایرونی
    عشق یعنی ...
    رهبرم سید علی
    اخراجیها
    به یادتم
    شب های دلتنگی تو
    روان شناسی * 心理学 * psychology
    دوستانه
    زنگ تفریح
    هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
    نیلوفر مرداب
    مهربانی
    آزاد
    •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
    محبین
    دردودل
    ღஜღمطالب و عکس های جالب و زیبا و دیدنی
    عشق به خدا ادامه داره
    عرفان وادب
    .:: مــــهــــــدویــــــــت ::.
    allah is my lord
    یک عاشقانه ی ساده برای من......
    خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
    ღღدخــــتــــــرصــــورتـــــیღღ
    مهدی یاران
    علمی/مدارات الکترونیک/تازه های فناوری اطلاعات
    جوک ، اس ام اس ، عکس باحال
    بهار عشق
    عشق بزرگ ترین دروغ دنیاست
    دل شکسته
    دوستی
    یاس...
    دو دو(دایی) اری
    تنها تر از همیشه
    آموزش گام به گام هنر جدید ربان دوزی
    رضا ب.ی.م.ک.س.
    ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ
    آتش دل
    یاور 313
    رویایی زندگی کردن...
    نسیم لوکس ...... یزد
    پر شکسته
    تینا
    دختران حوا
    ردپای عشق
    کفر نامه کارو
    ... فقط حرف حساب
    ►▌ ....عسا قلم....▌ ◄
    عاشقی
    لبخندکودکی
    عشق پنهان
    قوطی عطار
    کافه ترانزیــــــــت
    طراحی چهره
    Chamran University Accounting Association
    جامع ترین وبلاگ خبری
    پیامبران عفاف
    بهترین دوست
    پنجــــــره هایــ بستهـــ
    فروش خوکچه هندی
    فقط خدا
    داستان یک روز
    خبرهای ورزشی
    fall in love
    مناجات با عشق
    فهادانــ
    شیدایی
    هرچه دل تنگم بخواهد
    معرکه همون قلقلک
    سرباز ولایت
    فقط من برای تو
    bestha
    your memoirs
    شورای شهراندیشه
    پایان من
    کهکشان
    زازران
    من وتو
    هیئت عزاداری آسمانیان فاطمه زهرا
    اسراء
    * امام مبین *
    قصر حبـابی
    منتظر
    دهاتی
    fazestan
    دل سوخته
    رویای زیبا ...
    شاخه نبات
    کشتی کج
    سحر
    شاهراه عشق علم معرفت
    غریب مادر
    ایـــــــــــران مــــــــن
    باران
    طراحی سایت
    صدای پای انتظار
    جنبش اینترنتی
    فدائیان تو
    سیب سرخ
    مهدی یاران
    مقام معظم رهبری
    شیعه شناسی
    دل نوشته
    کلوب آگهی
    مجله شبانه باشگاه خبرنگاران
    ::عمار ولایت::
    تی شرت محرم
    4دیواری عشق
    خداحافظ عشق
    ⓿⏝⓿عاشق یک لحظه نگاهت ⓿⏝⓿
    عاشقانه های یه خل و چل
    دانلود رمان های ایرانی و عاشقانه
    رسانه فرهنگی موسیقی مـــلـــودیـــ ها!
    خیلی هم عالی
    حقانیت حضرت امیر
    آموزش خیاطی
    آموزش تست زدن کنکور
    انجمن وبلاگنویسان مشهد
    *** SoKoOtE MaHz ***
    همیشه ابری
    آموزش گیتار ، خوانندگی ، سلف‍ژ ، آکورد ،تبلچر ، نت ، آرپژ ،جدید
    جالب انگیزناک
    معماری نوین
    هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
    °°FoReVEr••
    معماری
  2. آپلود عکس
  3. طراحی اختصاصی قالب
  4. ابزار وبلاگ
  5. ابزار وبلاگ
  6. نایت ملودی
پیوندهای روزانه
آرشیو سایت
سایر امکانات
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 245887