خدایا ما را ببخش ؛

که اگر درد دلی هم داشتیم ...

از پر خوردن بوده ، نه از غم مردم خوردن !

خدایا ما را ببخش اگر گاهی فراموش میکنیم بنی آدمیم ...

خدایا ما را ببخش و از دردِ بی دردی نجات ده ...

فکر میکنم تازه داریم مثل هم میشویم ...

او در نمازش غافل بود ؛

من هم در نمازم غافلم ،

او از غیر خدا ؛

من از خدا ،

و من فکر میکنم ، فکر میکنم ؛ و فکر میکنم ...

همین جورها که پیش برود

من از غیر خدا 

و او از خدا می شود

روزی هزار بار دلت راشکسته ام

بیخود به انتظار وصالت نشسته ام

هربار این تویی که رسیدی و در زدی

هربار این منم که در خانه بسته ام

هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی

هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام

دیری است این که رابطه ام با خدا کم است

         چیزی میان سینه ی من گوئیا کم است

                با کلبه ی سیاهی خود خو گرفته ام

                        ایمان من به پنجره یا نیست یا کم است...

کاش باور کنیم که زیبایی به  " برهنگی " نیست ...

بدی روزگار اینه که هر کسی میتونه ادعای عاشق بودن داشته باشه  ...