ساعت 3شب بود که صدای تلفن ، پسری را ازخواب بیدار کرد . پشت خط مادرش بود ... پسر با دلخوری گفت : چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی ؟
مادر گفت : 25 سال قبل در همین موقع شب
تو مرا ازخواب بیدار کردی
تولدت مبارک...
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد ... صبح سراغ مادرش رفت
وقتی داخل خانه شد
مادرش را پشت میز تلفن
با شمع نیم سوخته یافت
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن،
ولی مادر دیگر در این دنیا نبود ...
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن،
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 91/7/17