سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا امام رضا علیه السلام، ولایتعهدى مأمون را پذیرفت؟ این سؤالى است که مقاله در پى پاسخگویى به آن به سه محور مهم مى‏پردازد:

1 ـ دلایل پذیرش ولایتعهدى: امام رضا(ع) در قبول ولایتعهدى ناچار شد، زیرا در صورت امتناع نه تنها خود امام بلکه علویان نیز در مخاطره قرار مى‏گرفتند. نیاز امت اسلامى به وجود امام و علماى شیعه وجه دیگرى براى قبول این منصب بود. با پذیرش آن، برای علویان در حکومت سهم پیدا شد و زمینه حضور اهل بیت در صحنه سیاست فراهم گردید، هر چند که ائمه هیچگاه در مسأله رهبرى امت تقیه نکردند. افشاگرى امام رضا(ع) علیه مأمون مؤید همین مطلب است.

2 ـ ترسیم اوضاع فرهنگى و اجتماعى جامعه آن روز: انحراف فرمانروایان، وجود علماى فرومایه و معتقدین به جبر که تحریم قیام و انقلاب علیه ستمگران را از عقاید دینى مى‏شمردند.

3 ـ موضع ‏گیرى‏هاى امام در برابر پذیرش ولایتعهدى: امام براى این که به بى ‏رغبتى خود به ولایتعهدى و اجبارى بودن آن صحه بگذارد به موضع‏گیرى‏هایى پرداخت: یعنی هرگز در مدینه پیشنهاد آنان را نپذیرفت، با این که با خانواده دعوت شده بود، خود به تنهایى عازم خراسان شد، در مسیر، با خواندن حدیث سلسلة الذهب به مشکل اساسى مردم که توحید و ولایت است اهمیت داد و اتصال به مبدأ اعلى را شرط رهبرى امت دانست، همواره بر این نکته تأکید مى‏نمود که مأمون مرا به اجبار به ولایتعهدى برگزیده است، امام وانمود مى‏کرد که مأمون حق را به اهل آن واگذار کرده است و کار مهمى نکرده و حتى مأمون به حقانیت و اولویت اهل بیت اعتراف مى‏کند که مفاد دست خط امام بر سند ولایتعهدى که مى‏فرماید اگر زنده باشم و حکومت در دستم قرار گیرد به مقتضاى اطاعت خداوند عمل مى‏کنم. شروط امام که تنها مشاور باشد و عزل و نصبى نداشته باشد، نماز عید فطر و رسوایى مأمون و آداب و معاشرت امام، دلایل روشنى است بر خنثى کردن نقشه‏ها و توطئه‏هاى مأمون از سوى آن حضرت .

پس از آن که امام پیشنهاد خلافت را با توجه به جدى نبودن آن از سوى مأمون، پشت ‏سر نهاد، خود را در برابر صحنه بازى دیگرى یافت و آن این که مأمون به رغم امتناع امام از خلافت از پاى ننشست و این بار ولیعهدى خویش را به وى پیشنهاد کرد. در اینجا نیز امام مى‏دانست که منظور مأمون، تأمین هدف هاى شخصى است، لذا این بار نیز امتناع ورزید، ولى اصرار و تهدیدهاى مأمون چندان اوج گرفت که امام به ناچار با پیشنهاد او موافقت کرد.

 دلایل امام براى پذیرفتن ولیعهدى

امام رضا علیه السلام به این حقیقت توجه داشت که در صورت امتناع از پذیرش ولایتعهدى نه تنها جان خود، بلکه علویان و دوستدارانشان نیز در معرض خطر واقع مى‏شوند. در این حال اگر بر امام جایز بود که در آن شرایط، جان خویشتن را به خطر بیافکند، ولى در مورد دوستداران و شیعیان خود و یا سایر علویان هرگز به خود حق نمى‏داد که جان آنان را نیز به مخاطره بیاندازد، بنابراین ولایتعهدى را پذیرفتند. افزون بر این، بر امام لازم بود که جان خویشتن و شیعیان و هواخواهان را از گزندها برهاند . زیرا امت اسلامى به وجود آنان و آگاهى بخشیدنشان نیاز بسیار داشت. اینان باید باقى مى‏ماندند تا براى مردم چراغ راه و راهبر و مقتدا در حل مشکلات و هجوم شبهه‏ها باشند .

آرى، مردم به وجود امام و دست پروردگان وى نیاز بسیار داشتند، چه در آن زمان موج فکرى و فرهنگى بیگانه‏اى بر همه جا چیره شده بود که در قالب بحث‏هاى فلسفى و تردید نسبت به مبادى خدا شناسى، با خود کفر و الحاد به ارمغان مى‏آورد. حال اگر او با رّد قاطع و همیشگى ولیعهدى، هم خود و هم پیروانش را به دست نابودى مى‏سپرد، این فداکارى کوچکترین تأثیرى در مسیر تلاش براى نیل به این هدف مهم در بر نمى‏داشت. علاوه بر این، پذیرش مقام ولیعهدى از سوى امام(ع) یک اعتراف ضمنى از سوى عباسیان را نشان مى‏داد، دایر بر این مطلب که علویان در حکومت سهم شایسته‏اى داشتند.

دیگر از دلایل قبول ولیعهدى از سوى امام آن بود که مردم اهل بیت را در صحنه سیاست حاضر بیابند و آنان را به دست فراموشى نسپارند، و نیز گمان نکنند که آنان همانگونه که شایع شده بود، فقط علما و فقهایى هستند که در عمل هرگز به کار ملت نمى‏آیند. شاید امام خود نیز به این نکته اشاره مى‏کرد هنگامى که «ابن عرفه» از وى پرسید: «اى فرزند رسول خدا، به چه انگیزه‏اى وارد ماجراى ولیعهدى شدى؟»  امام پاسخ داد: «به همان انگیزه‏اى که جدّم على(ع)، را وادار به ورود در شورا نمود.» (1)  گذشته از همه اینها، امام در ایام ولیعهدى خویش چهره واقعى مأمون را به همه شناساند و با افشا ساختن نیت و هدف هاى وى در کارهایى که انجام مى‏داد، هر گونه شبهه و تردیدى را از نظر مردم برداشت.

آیا خود امام رغبتى به این کار داشت؟

مطالبی را که گفتیم هرگز دلیلى بر میل باطنى امام براى پذیرفتن ولیعهدى نمى‏باشد. بلکه همانگونه که حوادث بعدى اثبات کرد، او مى‏دانست که هرگز از دسیسه‏هاى مأمون و دار و دسته‏اش در امان نخواهد بود و گذشته از جانش، مقامش نیز تا مرگ مأمون پایدار نخواهد ماند. امام به خوبى درک مى‏کرد که مأمون به هر وسیله‏اى که شده در مقام نابودى جسمى یا معنوى وى برخواهد آمد. تازه اگر هم فرض مى‏شد که مأمون هیچ نیت شومى در دل نداشت، با توجه به سن امام امید زیستن تا پس از مرگ مأمون بسیار ضعیف مى‏نمود. پس این دلایل هیچ کدام براى توجیه پذیرفتن ولیعهدى از سوى امام کافى نبود.

برنامه پیشگیرى امام

اکنون که امام رضا(ع) در پذیرفتن ولیعهدى از خود اختیارى ندارد، و نمى‏تواند این مقام را وسیله رسیدن به هدف هاى خویش قرار دهد، زیان هاى گرانبارى پیکر امت اسلامى را تهدید مى‏کند و دینشان هم به خطر افتاده است، از سویى هم امام نمى‏تواند ساکت بنشیند و چهره موافق در برابر اقدامات دولتمردان نشان بدهد.. پس باید در برابر مشکلاتى که در آن زمان وجود دارد برنامه‏اى بریزد. اکنون درباره‏اى این مشکلات سخن خواهیم گفت:

1 ـ انحراف فرمانروایان: کوچکترین مراجعه به تاریخ بر ما روشن مى‏کند که فرمانروایان آن ایام ـ چه عباسى و چه اموى ـ تا چه حد در زندگى، رفتار و اقداماتشان با مبانى دین اسلام تعارض و ستیز داشتند، همان اسلامى که به نامش بر مردم حکم مى‏راندند. مردم نیز به موجب «مردم بر دین ملوک خویشند» تحت تأثیر قرار گرفته، اسلام را تقریبا همانگونه که مى‏فهمیدند که اجرایش را در متن زندگى خود مشاهده مى‏کردند. پیامد این اوضاع، انحراف روز افزون و گسترده از خط صحیح اسلام بود، که دیگر مقابله با آن هرگز آسان نبود.

2 ـ علماى فرومایه و عقیده جبر: گروهى خود فروخته که فرمانروایان آنچنانى، «علما» یشان مى‏خواندند، براى مساعدت ایشان مفاهیم و تعالیم اسلامى را به بازى مى‏گرفتند تا بتوانند دین را طبق دلخواه حکمرانان استخدام کنند و خود نیز به پاس این خدمتگزارى به نعمت و ثروتى برسند. این مزدوران حتى عقیده جبر را جزو عقاید اسلامى قرار دادند، عقیده فاسدى که بى‏مایگى آن بر همگان روشن است. این عقیده براى آن رواج داده شد که حکمرانان بتوانند آسان تر به استثمار مردم بپردازند و هر کارى که مى‏کنند قضا و قدر الهى معرفى شود تا کسى به خود جرأت انکار آن را ندهد. در زمان امام(ع) از رواج این عقیده فاسد یک قرن و نیم مى‏گذشت، یعنى از آغاز خلافت معاویه تا زمان مأمون.

3 ـ فرومایگان و عقیده قیام بر ضد ستمگران: همین عالمان خود فروخته بودند که قیام بر ضد سلاطین جور را از گناهان بزرگ مى‏شمردند و با همین دستاویز، برخى از علماى بزرگ اسلامى را بى‏آبرو ساخته بودند، آنان تحریم قیام و انقلاب را از عقاید دینى مى‏شمردند. (2)

برنامه امام رضا(ع)

در آن فرصت کوتاهى که نصیب امام (ع) شد و حکمرانان را سرگرم کارهاى خویشتن یافت، وظیفه خود را براى آگاه کردن مردم ایفا نمود. این فرصت همان فاصله زمانى بین در گذشت رشید و قتل امین بود. ولى شاید بتوان گفت که فرصت مزبور ـ البته به شکلى محدود ـ تا پایان عمر امام ( در سال 203) نیز امتداد یافت. امام با شگرد ویژه خود نفوذ گسترده‏اى بین مردم پیدا کرد و حتى نوشته‏هایش را در شرق و غرب کشور اسلامى منتشر مى‏کردند و خلاصه همه گروه ها شیفته او گردیده بودند.

 

موضع گیرى‏هایى که مأمون انتظار نداشت

امام رضا(ع) مواضع گوناگونى براى رو به رو شدن با توطئه‏هاى مأمون اتخاذ مى‏کرد که مأمون آنها را قبلا به حساب نیاورده بود.

 نخستین موضع ‏گیرى

امام تا وقتى که در مدینه بود از پذیرفتن پیشنهاد مأمون خوددارى کرد و آنقدر سرسختى نشان داد تا بر همگان معلوم بدارد که مأمون به هیچ قیمتى از او دست بردار نیست. حتى برخى از متون تاریخى به این نکته اشاره کرده‏اند که دعوت امام از مدینه به مرو با اختیار خود او صورت نگرفت و اجبار محض بود. اتخاذ چنین موضع سرسختانه‏اى براى آن بود که مأمون بداند که امام دستخوش نیرنگ وى قرار نمى‏گیرد و به خوبى به توطئه‏ها و هدف هاى پنهانیش آگاهى دارد... تازه با این شیوه امام توانسته بود شک مردم را نیز پیرامون آن رویداد برانگیزد.

 موضع ‏گیرى دوم

به رغم آن که مأمون از امام خواسته بود که از خانواده‏اش هر که را مى‏خواهد همراه خویش به مرو بیاورد، ولى امام با خود هیچ کس حتى فرزندش جواد(ع) را هم نیاورد. در حالى که آن یک سفر کوتاه نبود، سفر مأموریتى بس بزرگ و طولانى بود که باید امام طبق گفته مأمون رهبرى امت اسلامى را به دست بگیرد. امام حتى مى‏دانست که از آن سفر برایش بازگشتى وجود ندارد.

 موضع گیرى سوم

در ایستگاه نیشاور، امام با نمایاندن چهره محبوب خود براى دهها و بلکه صدها هزار تن از مردم استقبال کننده، روایت زیر را خواند: « کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ من است، پس هر کس به دژ من وارد شود از کیفرم مصون مى‏ماند.»

در آن روز حدود بیست هزار نفر این حدیث را به محض شنیدن از زبان امام نوشتند و این رقم با توجه به کم بودن تعداد با سوادان در آن ایام بسیار اعجاب‏انگیز مى‏نماید.

جالب آن که مى‏بینیم امام در آن شرایط هرگز مسایل فرعى دین و زندگى مردم را عنوان نکرد، نه از نماز و روزه و از این قبیل مطالب چیزى را گفتنى دید و نه مردم را به زهد در دنیا و آخرت اندیشى تشویق کرد، امام حتى از آن موقعیت شگرف براى تبلیغ به نفع شخص خویش نیز سود نجست و با آن که به یک سفر سیاسى به مرو مى‏رفت، هرگز مسایل سیاسى یا شخصى خویش را با مردم در میان ننهاد. به جاى همه اینها، امام به عنوان رهبر حقیقى مردم توجه همگان را به مسأله اى معطوف نمود که مهمترین مسأله زندگى حال و آینده ‏شان به شمار مى‏رفت.

آرى، امام در آن شرایط حساس فقط بحث « توحید» را پیش کشید، چرا که توحید پایه هر زندگى با فضیلتى است که ملت ها به کمک آن از هر نگون ‏بختى و رنجى، رهایى مى‏یابند. اگر انسان توحید را در زندگى خویش گم کند، همه چیز را از کف باخته است.

رابطه مسأله ولایت با توحید

پس از خواندن حدیث توحید، ناقه امام به راه افتاد، ولى هنوز دیدگان هزاران انسان شیفته، به سوى ایشان بود. همچنانکه مردم غرق در افکار خویش بودند و یا به حدیث توحید مى‏اندیشیدند، ناگهان ناقه ایستاد و امام سر از عمارى - چیزی مانند هودج که بر پشت اسب، شتر و فیل می بندند و بر آن می نشینند و سفر می کنند-  بیرون آورد و کلمات جاویدان دیگرى به زبان آورد، با صداى رسا فرمود: « کلمه توحید شرطى هم دارد، و آن شرط من هستم.»

در اینجا امام یک مسأله بنیادى دیگرى را عنوان کرد، یعنى مسأله «ولایت» که همبستگى شدیدى با توحید دارد.

آرى، اگر ملتى خواهان زندگى با فضیلتى است پیش از آن که مسأله رهبرى حکیمانه و دادگرانه برایش حل نشده باشد، هرگز امورش به سامان نخواهد رسید. اگر مردم به ولایت نگروند، جهان صحنه تاخت و تاز ستمگران و طاغوت ها خواهد بود که براى خویشتن حق قانونگزارى ـ که مختص خداست قایل شده و با اجراى احکامى غیر از حکم خدا جهان را به وادى بدبختى، نکبت، شقاوت، سرگردانى و بطالت خواهند کشانید. اگر به راستى رابطه ولایت با توحید را درک کنیم، در خواهیم یافت که گفته امام « و آن شرط، من هستم» با یک مسأله شخصى، آن هم به نفع خود او، سر و کار نداشت، بلکه مى‏خواست با این بیان یک موضوع اساسى و کلى را خاطر نشان کند، لذا پیش از خواندن حدیث مزبور، سلسله آن را هم ذکر مى‏کند و به ما مى‏فهماند که این حدیث، کلام خداست که از زبان پدرش و جدش و دیگر اجدادش تا رسول خدا شنیده شده است. چنین شیوه‏اى در نقل حدیث، از امامان ما بسیار کم سابقه است، مگر در موارد بسیار نادرى مانند اینجا که امام مى‏خواست مسأله «رهبری امت» را به مبدأ اعلى و خدا پیوسته سازد.

امام در ایستگاه نیشابور از فرصت براى بیان این حقیقت سود جست و در برابر صدها هزار تن خویشتن را به حکم خدا، امام مسلمانان معرفى کرد. بنابراین، بزرگترین هدف مأمون را با آگاهى بخشیدن به توده‏ها در هم کوبید، چه او مى‏خواست که با کشاندن امام به مرو از وى اعتراف بگیرد که آرى، حکومت او و بنى عباس یک حکومت قانونى است.

نکته‏اى بس مهم

امامان ما در هر مسأله‏اى، ممکن بود «تقیه» را روا بدانند، ولى در این مسأله که خود شایسته رهبرى امت و جانشینى پیامبرند، هرگز تقیه نمى‏کردند، هر چند این مورد بیشتر از همه برایشان خطر و زیان در برداشت.

این خود حاکى از اعتماد و اعتقاد عمیقشان نسبت به حقانیت ادعایشان بود. از باب مثال، امام موسى کاظم علیه السلام را مى‏بینیم که با جبار ستمگرى چون هارون الرشید برخورد پیدا مى‏کند، ولى بارها و در فرصت هاى گوناگون حق خویش را براى رهبرى به رخش مى‏کشد.     (3) رشید خود نیز در برخى جاها به این حقانیت، چنانکه کتب تاریخى نوشته‏اند، اذعان کرده است.

روزى رشید از او پرسید: «آیا تو همانى که مردم در خفا دست بیعت با تو مى‏فشارند؟» امام پاسخ داد:« من امام دل ها هستم ولى تو امام بدن ها.» (4)

 موضع‏ گیرى چهارم

امام علیه السلام چون به مرو رسید ماهها گذشت و او همچنان از موضع منفى با مأمون سخن مى‏گفت، نه پیشنهاد خلافت و نه پیشنهاد ولیعهدى، هیچ کدام را نمى‏پذیرفت تا آن که مأمون با تهدیدهاى مکررى به قصد جانش برخاست.

امام با اینگونه موضع‏گیرى زمینه را طورى چید که مأمون را رویاروى حقیقت قرار دهد. امام فرمود: «مى‏خواهم کارى کنم که مردم نگویند على بن موسى به دنیا چسبیده، بلکه این دنیاست که از پى او روان شده.» با این شگرد به مأمون فهماند که نیرنگش چندان موفقیت‏آمیز نبوده و در آینده نیز باید دست از توطئه و نقشه ‏ریزى بردارد.

 موضع ‏گیرى پنجم

امام رضا علیه السلام به اینها نیز بسنده ننمود، بلکه در هر فرصتى تأکید مى‏کرد که مأمون او را به اجبار و با تهدید به قتل، به ولیعهدى رسانده است. افزون بر این، مردم را گاه گاه از این موضوع نیز آگاهى مى‏داد که مأمون به زودى دست به نیرنگ زده، پیمان خود را خواهد شکست. امام به صراحت مى‏فرمود که به دست کسى جز مأمون کشته نخواهد شد و کسى جز مأمون او را مسموم نخواهد کرد. این موضوع را حتى پیش روى مأمون هم گفته بود. امام تنها به گفتار بسنده نمى‏کرد، بلکه رفتارش در طول مدت ولیعهدى همه از عدم رضایت وى و مجبور بودنش حکایت مى‏کرد.

 موضع ‏گیرى ششم

امام علیه السلام از کوچکترین فرصتى که به دست مى‏آورد سود جسته این معنا را به دیگران یادآورى مى‏کرد که مأمون در اعطاى سمت ولیعهدى کار مهمى نکرده جز آن که در راه برگرداندن حق مسلم امام که قبلا از دستش به غصب ربوده بود، گام برداشته است. بنابراین امام قانونى نبودن خلافت مأمون را پیوسته به مردم خاطر نشان مى‏ساخت.

نخست در شیوه اخذ بیعت مى‏بینیم که امام جهل مأمون را نسبت به شیوه رسول خدا که مدعى جانشینیش بود، بر ملا ساخت. مردم براى بیعت با امام آمده بودند که امام دست خود را به گونه‏اى نگاه داشت که پشت دست در برابر صورتش و روى دست رو به مردم قرار مى‏گرفت. مأمون به وى گفت چرا دستت را براى بیعت پیش نمى‏آورى. امام فرمود: تو نمى‏دانى که رسول خدا به همین شیوه از مردم بیعت مى‏گرفت؟ (5)

دیگر از نکات شایان توجه آن که در مجلس بیعت، امام به جاى ایراد سخنرانى طولانى، عبارات کوتاه زیر را بر زبان جارى ساخت: « ما به خاطر رسول خدا بر شما حقى داریم و شما نیز به خاطر او بر ما حقى دارید، یعنى هر گاه شما به حق ما توجه کردید، بر ما نیز واجب مى‏شود که حق شما را منظور بداریم.»

این جملات میان اهل تاریخ و سیره نویسان معروف است و غیر از آن نیز چیزى از امام در آن مجلس نقل نکرده‏اند. امام حتى از این که کوچکترین سپاسگزارى از مأمون کند خوددارى کرد و این خود موضع سرسختانه و قاطعى بود که مى‏خواست ماهیت بیعت را در ذهن مردم خوب جاى دهد و در ضمن موقعیت خویش را نسبت به زمامدارى در همان مجلس حساس بفهماند.

 اعتراف مأمون به اولویت خاندان على(ع)

روزى مأمون در مقام آن برآمد که از امام اعتراف بگیرد به این که علویان و عباسیان در درجه خویشاوندى با پیامبر با هم یکسانند، تا به گمان خویش ثابت کند که خلافتش و خلافت پیشینیانش همه بر حق بوده است.

مأمون وامام رضا علیه السلام باهم گردش مى‏کردند. مأمون رو به امام کرده گفت: اى ابوالحسن! من پیش خود اندیشه‏اى دارم که سرانجام به درست بودن آن پى‏ برده‏ام. آن این که ما و شما در خویشاوندى با پیامبر یکسان هستیم و بنابراین، اختلاف شیعیان ما همه ناشى از تعصب و سبک‏اندیشى است.

امام فرمود: این سخن تو پاسخى دارد که اگر بخواهى مى‏گویم و گرنه سکوت بر مى‏گزینم.

مأمون اصرار کرد که نه، حتما نظر خود را بگویید که در این باره چگونه مى‏اندیشى؟

امام از او پرسید: بگو ببینیم اگر هم اکنون خداوند پیامبرش محمد(ص) را بر ما ظاهر گرداند و او به خواستگارى دختر تو بیاید، آیا موافقت مى‏کنى؟

مأمون پاسخ داد: سبحان الله چرا موافقت نکنم مگر کسى از رسول خدا روى بر مى‏گرداند!

آنگاه بی درنگ امام افزود: بسیار خوب، حالا بگو ببینم آیا رسول خدا مى‏تواند از دختر من هم خواستگارى کند؟

مأمون در دریایى از سکوت فرو رفت و سپس بى‏ اختیار چنین اعتراف کرد: آرى به خدا سوگند که شما در خویشاوندى به مراتب به ایشان نزدیکترید تا ما. (6)

 پی نوشت ها:

1- مناقب آل ابى‏طالب، ج 4، ص 364 / معادن الحکمة، ص 192 / عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 140 / بحار، ج 49، ص 140 و 141 .

2- احمد بن حنبل در رساله «السنة» به این موضوع تصریح کرده که این البته از عقاید اهل حدیث و سنت است. ابو یعلى در طبقات الحنابلة، ج 1، ص 26 آن را نقل کرده و اشعرى نیز در مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 232 و در الابانة، ص 9 بدان اشاره کرده است.

3- مراجعه شود به الصواعق المحرقة، ینابیع المودة، وفیات الاعیان، بحار، قاموس الرجال و دیگر منابع.

4- الاتحاف بحب الاشراف، ص 55/ الصواعق المحرقة، ص 122.

5- المناقب، ج 4، صص 369 و 364 / بحار، ج 49، ص 144 / علل الشرایع، مقاتل الطالبین، نورالابصار، نزهة الجلیس و عیون اخبارالرضا.

6- کنزالفوائد، کراجکى، ص 166 / الفصول المختارة من العیون و المحاسن، ص 15 و 16/ بحار، ج 49، ص 188 / مسند الامام الرضا، ج 1، ص 100.




نویسنده : ترنم در تاریخ پنج شنبه 90/10/29
خبرخوان سایت
دوستان من
  1. خانواده ی خانه
    خورشید تابنده عشق
    لنگه کفش
    شین مثل شعور
    من وآینده من
    فرزانگان امیدوار
    ###@وطنم جزین@###
    شهر عشق
    برادرم ... جایت همیشه سبز ...
    PARSTIN ... MUSIC
    جاده های مه آلود
    کلبه بصیرت
    بلوچستان
    هم نفس
    سیب خیال
    آسمون آبی چهاربرج
    محفل آشنایان((IMAN))
    ««««« شب های تهران »»»»»
    نشریه حضور
    جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
    نگاهی نو به مشاوره
    سرچشمه عدالت و فضیـلت ؛ امام مهــدی علیه السلام
    ساده دل
    تصویر سازی و طراحی کتاب کودک 09128546268 09128546268
    ****شهرستان بجنورد****
    عشق الهی
    آقاشیر
    اتشنشانی بنادر کشور
    برترین لحظه ها
    وبلاگ مسجد و دارالشفاء صاحب الزمان علیه السلام کوی راه حق اصفهان
    هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
    نمایندگی دوربین های مداربسته
    طراوت باران
    السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
    مینودشت
    عشق مشعلدار
    سارا احمدی
    بیصدا ترازسکوت...
    دیوانه
    ►▌ رنگارنگ ▌ ◄
    .: شهر عشق :.
    پیامنمای جامع
    بوی سیب
    هدهد
    کارشناس مدیریت دولتی
    پاتوق دوستان
    بنده ی ناچیز خدا
    رفقا
    خدا میدونی دوستت دارم؟؟؟
    ردِ پای خط خطی های من
    دوستدار علمدار
    دلتنگ احساس تو
    نور اهلبیت (ع)
    پایگاه مرجع شهیدان باکری
    ستاره سهیل
    انسان جاری
    غزل عشق
    خون شهدا
    پرستاری 91
    جرعه ای از شراب عشق
    حضورعشق
    مرام و معرفت
    صدای دل...
    شبستان
    دل شکســــته
    سه قدم مانده به....
    یامهدی
    به‌دونه
    دل نوشته
    دفتر تقدیر
    S&N 0511
    خدمات کامپیوتری ولیعصر (عج) روستای باغ آسیا
    عشق
    ترخون
    Manna
    دریایی از غم
    بیانات و سخنان رهبری
    ارواحنا فداک یا زینب
    دلنوشته های من
    اواز قطره
    گل یا پوچ2؟
    یه دختره تنها
    جون عزیزت بیاتو...
    به نام خدا
    بزرگترین سایت خنده بازار.خنده. شوخی. طنز.خنده دار
    رویای بارانی
    ऌ عاشق بی معشوق ऌ
    تـــــــکـــبـــیــر
    گل خشک
    جیغ بنفش در ساعت 25
    ستاره طلایی
    آن دنیا 13
    جایی برای خنده وشادی و تفریح
    عاشق روح الله
    تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
    I AM WHAT I AM
    نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
    من،منم.من مثل هیچکس نیستم
    Tarranome Ziba
    شاه تور
    هر چی تو فکرته
    غزلیات محسن نصیری(هامون)
    ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ
    ایـــــــران آزاد
    wanted
    ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
    دهکده علم و فناوری
    دُرُخـــــــــــــــــــــــش
    وبلاگ دختر بسرای باحال ایرونی
    عشق یعنی ...
    رهبرم سید علی
    اخراجیها
    به یادتم
    شب های دلتنگی تو
    روان شناسی * 心理学 * psychology
    دوستانه
    زنگ تفریح
    هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
    نیلوفر مرداب
    مهربانی
    آزاد
    •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
    محبین
    دردودل
    ღஜღمطالب و عکس های جالب و زیبا و دیدنی
    عشق به خدا ادامه داره
    عرفان وادب
    .:: مــــهــــــدویــــــــت ::.
    allah is my lord
    یک عاشقانه ی ساده برای من......
    خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
    ღღدخــــتــــــرصــــورتـــــیღღ
    مهدی یاران
    علمی/مدارات الکترونیک/تازه های فناوری اطلاعات
    جوک ، اس ام اس ، عکس باحال
    بهار عشق
    عشق بزرگ ترین دروغ دنیاست
    دل شکسته
    دوستی
    یاس...
    دو دو(دایی) اری
    تنها تر از همیشه
    آموزش گام به گام هنر جدید ربان دوزی
    رضا ب.ی.م.ک.س.
    ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ
    آتش دل
    یاور 313
    رویایی زندگی کردن...
    نسیم لوکس ...... یزد
    پر شکسته
    تینا
    دختران حوا
    ردپای عشق
    کفر نامه کارو
    ... فقط حرف حساب
    ►▌ ....عسا قلم....▌ ◄
    عاشقی
    لبخندکودکی
    عشق پنهان
    قوطی عطار
    کافه ترانزیــــــــت
    طراحی چهره
    Chamran University Accounting Association
    جامع ترین وبلاگ خبری
    پیامبران عفاف
    بهترین دوست
    پنجــــــره هایــ بستهـــ
    فروش خوکچه هندی
    فقط خدا
    داستان یک روز
    خبرهای ورزشی
    fall in love
    مناجات با عشق
    فهادانــ
    شیدایی
    هرچه دل تنگم بخواهد
    معرکه همون قلقلک
    سرباز ولایت
    فقط من برای تو
    bestha
    your memoirs
    شورای شهراندیشه
    پایان من
    کهکشان
    زازران
    من وتو
    هیئت عزاداری آسمانیان فاطمه زهرا
    اسراء
    * امام مبین *
    قصر حبـابی
    منتظر
    دهاتی
    fazestan
    دل سوخته
    رویای زیبا ...
    شاخه نبات
    کشتی کج
    سحر
    شاهراه عشق علم معرفت
    غریب مادر
    ایـــــــــــران مــــــــن
    باران
    طراحی سایت
    صدای پای انتظار
    جنبش اینترنتی
    فدائیان تو
    سیب سرخ
    مهدی یاران
    مقام معظم رهبری
    شیعه شناسی
    دل نوشته
    کلوب آگهی
    مجله شبانه باشگاه خبرنگاران
    ::عمار ولایت::
    تی شرت محرم
    4دیواری عشق
    خداحافظ عشق
    ⓿⏝⓿عاشق یک لحظه نگاهت ⓿⏝⓿
    عاشقانه های یه خل و چل
    دانلود رمان های ایرانی و عاشقانه
    رسانه فرهنگی موسیقی مـــلـــودیـــ ها!
    خیلی هم عالی
    حقانیت حضرت امیر
    آموزش خیاطی
    آموزش تست زدن کنکور
    انجمن وبلاگنویسان مشهد
    *** SoKoOtE MaHz ***
    همیشه ابری
    آموزش گیتار ، خوانندگی ، سلف‍ژ ، آکورد ،تبلچر ، نت ، آرپژ ،جدید
    جالب انگیزناک
    معماری نوین
    هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
    °°FoReVEr••
    معماری
  2. آپلود عکس
  3. طراحی اختصاصی قالب
  4. ابزار وبلاگ
  5. ابزار وبلاگ
  6. نایت ملودی
پیوندهای روزانه
آرشیو سایت
سایر امکانات
بازدید امروز: 67
بازدید دیروز: 98
کل بازدیدها: 246047