حال خوبی ست
گلی را دیدن
و نچیدن از باغ
قامت گل، نشکستن، زیباست
و رها بودن آواز قناری در باغ
عطر گل را تنها
در تن زنده هر باغچه ای بوییدن
حال خوبی ست
نسوزاندن دل
رسم دلدادگی و دلداری
قدر این موهبت عشق بجا اوردن
عشق معشوق طلب کردن و عاشق ماندن
دو رکعت مهر بجا آوردن
ذکر بارانی دیدار و نگاهی تب دار
حال خوبی ست
خدا را دیدن
پشت راز گل سرخ
در پس بغض گره خورده ابر
سمت آرامش رودی جاری
خواندن نامه زیبای خدا
بر تن سوره ی سروی سر سبز
آیه پاک گیاه
از دل مصحف گویای خموش
حال خوبی ست
نگه کردن ابر
راه رفتن ، بی چتر
زیر باران امید
لمس هر واژه خیس
به تن عاشق باران بهار
چای نوشیدن، در لحظه زیبای حضور
حال خوبی ست
رها کردن این واژه مرگ
و سلامی به تولد دادن
بخشش هدیه لبخند به لب های خموش
و کمی تجربه ناب نگاه
دیدن خنده پر مهر نسیم
ناز یک غنچه سرخ
عطش رویش یک بوته یاس
حس آزادگی ماهی کوچک در تُنگ
خیسی گونه ی احساس پس از خاطره رفتن دوست
حال خوبی ست شنیدن با عشق
درک معنای سکوت
فهم مفهوم نرو
از لب بسته ، به شرمی زیبا
کشف این راز نهان گشته به بغضی آرام
هق هق گم شده در گوشه ایوان حیاط
و نشا کردن یک بوته لبخند به گلدان نگاه
سر سجاده او
تو و آن مهر خدا و غم این مردم پاک
حال خوبی ست
رها کردن آیین ستم
ترک هر لشکر ظلم
آب نابستن بر روح عطش
روح آزادگی و عبد خدایی بودن
رسم بیعتِ با نور
و کمی ، مشق محبت کردن
مهر ورزیدن در مکتب عشق
بذر امید به دل پاشیدن
تا بدانند خدا ، زآن همه ست
آشتی کردنِ با فطرت پاک
باورِ بودنِ در محضر نور
و به هر لحظه
به هر جا
هر حال
حال خوبی ست
خدا را دیدن
- کیوان شاهبداغی
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 92/7/22
آتشی نمى سوزاند "ابراهیم" را
و دریایى غرق نمی کند "موسى" را
کودکی، مادرش او را به دست موجهاى "نیل" می سپارد
تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
مکر زلیخا زندانیش می کند
اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند
از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد
نمی توانند
او که یگانه تکیه گاه من و توست
پس
به تدبیرش اعتماد کن
به حکمتش دل بسپار
و
به او توکل کن...
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 92/7/22
آویختم نگاه منتظرم را به پشت در
دل تنگ یک نگاه
شاید که یک سلام
لبخند مهربان
آوای گرم تو
آن لحظه ای که بگویی مرا به مهر:
دیدی که آمدم
اینک بگو تو راز دل تنگ خویش را
آن صد هزار حرف نگفته ز روزگار
آری حدیث هجر
اصلا بگو که حرف حساب دلت چه بود ؟
گم می کنم دو دست دلم را دوباره من
در بحر آن همه غم های بیکران
من غوطه می خورم که بیابم بهانه ای
شاید دلیل بغض فرو خورده ای، غمی
اما خدای من
آخراگر که تو باشی، چه جای غم ؟
آن بغض ها کجاست ؟
آن یک سلام گرم
لبخند مهربان
برده است هر بهانه و غم را از میان
اما ...
آری گذشت جمعه دلگیر دیگری
اما نیامدی
صبر است، مشق من
آویختم نگاه منتظرم را به پشت در
دل تنگ یک نگاه
شاید که یک سلام
لبخند مهربان
آه ای دلیل بغض
ای راز هر چه حرف
معنای هر سکوت
اینک میان کوچه، چه خالیست جای تو
بغضی دوباره گلو را نشانه رفت
چشمی که اقتدا به بارش ابری نموده است
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 92/7/22
تو چه ساده ای و من چه سخت
تو پرنده ای و من درخت
آسمان همیشه مال توست
ابر زیر پای توست
من ولی همیشه گیر کرده ام
تو به موقع میرسی و من
سال هاست دیر کرده ام
خوش به حال تو که می پری!
راستی!چرا دوست قدیمی ات - درخت را -
با خودت نمی بری؟
فکر میکنم توی آسمان
جا برای یک درخت هست.
هیچ کس در بزرگ باغ را
روی ما نبست!
یا بیا و تکه ای از آسمان برای من بیار
یا مرا ببر توی آسمان آبی ات بکار.
خواب دیده ام
دست های من
آشیانه تو می شود.
میوه ام:
سیب سفید آفتاب.
برگ های تازه ام:
ورق ورق
نور ناب.
خواب دیده ام شب ستاره ها
از تمام شاخه های من
تاب می خورند.
ریشه های تشنه ام
توی حوض خانه ی خدا
آب میخورند.
من همیشه خواب دیده ام ولی......
راستی هیچ فکر کرده ای یک درخت
توی باغ آسمان چقدر دیدنی ست !
ریشه های ما اگرچه گیر کرده است.
میوه های آرزو، ولی رسیدنی ست
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 92/7/22
صبر کن سهراب
گفته بودی قایقی خواهم ساخت
قایقت جا دارد؟
آری تو راست میگویی
آسمان مال من است
پنجره, فکر, هوا, عشق, زمین مال من است
اما سهراب تو قضاوت کن!!!
بر دل سنگ زمین جای من است؟
من نمیدانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست...
کجایی سهراب؟
آب را گل کردند
چشم ها را بستند و چه با دل کردند...
وای سهراب کجایی آخر؟
زخم ها بر دل عاشق کردند، خون به چشمان شقایق کردند...
تو کجایی سهراب؟
که همین نزدیکی عشق را دار زدند، همه جا سایه ی دیوار زدند
کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالی است! دل خوش نایاب است!
دل خوش سیری چند؟!
صبر کن سهراب
قایقت جا دارد؟
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 92/7/22
نویسنده : ترنم در تاریخ شنبه 92/7/20
نویسنده : ترنم در تاریخ جمعه 92/7/19