از خدا یک کمی وقت خواست
وای ، ای داد بیداد
دیدی آخر خدا مهلتش داد !
آمد و توی قلبت قدم زد
هر کجا پا گذاشت
تکه ای جهنم رقم زد
او قسم خورد و گفت
آبروی تو را می برد
توی بازار دنیا
مفت ، قلب تو را می خرد
آمد و دور قلب تو پیچید
بعد با قیچی تیز نامریی اش
بال های تو را چید
آمد و با خودش
کیسه ای سنگ داشت
توی یک چشم بر هم زدن
جای قلبت
قلوه سنگی گذاشت
قلوه سنگی به اسم غرور
بعد از آن ریخت پر های نور
و شدی کم کم از آسمان ، دور دور
برد شیطان دلت را کجا ، کو ؟
قلب تو آن کلید خدا ، کو ؟
ای عزیز خداوند !
پیش از آن که در آسمان را ببندند
پیش از آن که بمانی
تا ابد در زمینی به این دور و دیری
کاش برخیزی و با دلیری
قلب خود را از او پس بگیری .
عرفان نظرآهاری
از کتاب " روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس "
نویسنده : ترنم در تاریخ یکشنبه 92/5/27
این سماور جوش است
پس چرا می گفتی
دیگر این خاموش است ؟
باز لبخند بزن
قوری قلبت را
زودتر بند بزن
توی آن
مهربانی دم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چای تو دم بکشد
شعله اش را کم کن
دست هایت :
سینی نقره نور
اشک هایم :
استکان های بلور
کاش
استکان هایم را
توی سینی ی خودت می چیدی
کاشکی اشک مرا می دیدی
خنده هایت قند است
چای هم آماده است
چای با طعم خدا
بوی آن پیچیده
از دلت تا همه جا
پاشو مهمان عزیز
توی فنجان دلم
چایی داغ بریزv
عرفان نظرآهاری
از کتاب "چای با طعم خدا"
نویسنده : ترنم در تاریخ چهارشنبه 92/5/16
قطاری به مقصد خدا
قطاری که به مقصد خدا می رفت , لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد. و پیامبر رو به جهان کرد و گفت: مقصد ما خداست .
کیست که با ما سفر کند؟ کیست که رنج و عشق توامان بخواهد؟ کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است تنها برای
گذشتن؟ قرنها گذشت اما از بی شمار آدمیان جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند.از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود. در هر ا
ایستگاه که قطار می ایستاد کسی کم می شد. قطار می گذشت و سبک می شد. زیرا سبکی قانون خداست. قطاری که
به مقصد خدا می رفت ,
به ایستگاه بهشت رسید. پیامبر گفت: اینجا بهشت است , مسافران بهشتی پیاده شوند , اما اینجا ایستگاه آخر نیست.
مسافرانی که پیاده شدند , بهشتی شدند. اما اندکی باز هم ماندند . قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند. آن گاه خدا رو
به مسافرانش کرد و گفت : درود بر شما , راز من همین بود. آن که مرا می خواهد , در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد. و
آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسید نه قطاری بود و نه مسافری و نه پیامبری.....
عرفان نظرآهاری
نویسنده : ترنم در تاریخ سه شنبه 92/5/15