واژه عید در اصل از فعل عاد (عود) یعود اشتقاق یافته است. معانى مختلفى براى آن ذکر کردهاند، از جمله: «خوى گرفته»، «هر چه باز آید ،از اندوه و بیمارى و غم و اندیشه و مانند آن » ، « روز فراهم آمدن قوم» ، «هر روز که در آن ، انجمن یا تذکار فضیلت مند یا حادثه بزرگى باشد»، گویند از آن رو به این نام خوانده شده است که هر سال شادى نوینى باز آرد. (1)
ابن منظورچنین می گوید که برخىمعتقدند ، اصل واژه عید از «عادة» است، زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت کردهاند. (2)
به گفته ازهرى: عید در نزد عرب، زمانى است که در آن شادى ها یا اندوهها، باز مىگردد و تکرار مىشود. ابن اعرابى آن را منحصر به شادىها دانسته است. (4)
واژه عید تنها یک بار در قرآن به کار رفته است :
اللّهُمَّ رَبَّنا اَنزِل عَلَینا مائِدَةَ منَ السَّماء تَکون لنا عیداً لاوَّلنا وآخرنا و آیة ً منک...(سورة مائده / آیه 114) در تفسیر نمونه ذیل این آیه گفته شده است: «عید در لغت،از ماده عود به معنى بازگشت است ، و لذا به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى بر طرف مىشود و بازگشت به پیروزیها و راحتىهاى نخستین مىکند عید گفته مىشود، و دراعیاد اسلامى به مناسبت اینکه در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مىگردد و آلودگىهای خلاف فطرت از میان مىرود، عید گفته شده است و از آنجا که روز نزول مائده روز بازگشت به پیروزى و پاکى و ایمان به خدا بوده است حضرت مسیح (ع) آن را عید نامیده و همانطور که در روایات وارد شده ، نزول مائده در روز یکشنبه بود و شاید یکى از علل احترام روز یکشنبه در نظر مسیحیان نیز همین بوده است. اگرچه در روایتى که از على(ع) نقل شده مىخوانیم «و کل یوم لا یعصى الله فیه فهو یوم عید» . هر روز که در آن معصیت خدا نشود روز عید است» نیز اشاره به همین موضوع است، زیرا روز ترک گناه، روز پیروزى و پاکى و بازگشت به فطرت نخستین است.»(3)
در روایات معصومین(ع) نیز بارها به این موضوع اشاره شده است، چنان که گذشت ، امیر المومنین على (ع) فرموده اند هر روزى که در آن معصیت و گناه نشود، روز عید است.
از سوید بن غفله نقل شده است که گفت: در روز عید بر امیر المؤمنین على(ع) وارد شدم و دیدم که نزد او نان گندم و خطیفه (خوراکی ازآرد وشیر)و ملبنة( غذا یا حلوایی که با شیر تهیه می شود )است. پس به آن حضرت عرض کردم روز عید و خطیفه ؟!.
پس از آن حضرت فرمود:"انما هذا عید من غفرله "، این عید کسى است که آمرزیده شده است.(4)
و نیز در یکى از اعیاد، آن حضرت فرمود: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه، و شکر قیامه، و کل یوم لا یعصى الله فیه فهو یوم عید»، «امروز تنها عید کسى است که خداوند روزهاش را پذیرفته و عبادتش را سپاس گزارده است ، هر روز که خداوند مورد نافرمانى قرار نگیرد، عید راستین است.»
در روایات اسلامى براى اعیاد، به ویژه اعیاد مذهبى از جمله عید فطر، آداب و رسوم خاصىاز جانب معصومین توصیه شده است.
«زینوا اعیادکم بالتکبیر» عیدهاى خودتان را با تکبیر زینت بخشید.
«زینوا العیدین بالتهلیل و التکبیر و التحمید و التقدیس» عید فطر و قربان را با گفتن ذکر لا اله الا الله، الله اکبر، الحمد لله و سبحان الله، زینت بخشید.
عید ، زمان نو شدن و پاک شدن از گناهان است و نوروز زنده شدن و برپاشدن دوباره هستی ...
نوروزتان سرشاراز طراوت وشادکامی
پىنوشتها:
1- دهخدا، ذیل عید، زبیدى تاج العروس،ج 8 ، صص 439- 438
2- ابن منظور، لسان العرب، 3/319
3- تفسیر نمونه، ج 5 ، ص131
4- مجلسى، بحار الانوار، ج40 ،ص 73
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 90/12/22
اسپند و سمنو و پولک قرمز؛ سبزه و ماهی و تنگ بلور. کوچه و خیابان چه رنگارنگ؛ چه سبز از حضور سبزه و جوانه های تازه رسته؛ چه سرخ از حضور عشق در گرماگرم دلدادگی دوست و آشنا و خویش؛ حال که رسیدن بهار را به هم مژه می دهند؛ چه گلگون گونه کودکان از شادی کفش و لباس نو؛ و چه نیلگون رؤیای بچهها از فکر آنچه عیدی امسالشان خواهد بود.
عیدی هرچه که باشد چشم های بچه ها را ستاره باران و قلب های آنها را لبریز از شادی می کند. برای بچهها که می دانند این تحفه عمو نوروز فقط برای آنهاست، عیدی فارغ از ارزش مادی از این نظر که بدانند چه قدر مورد توجه و محبت بزرگترها هستند اهمیت ویژهای دارد. برای ما بزرگترها هم این فرصت طلایی، غنیمتی است تا ضمن حفظ یکی از سنت های دیرین فرهنگ ایرانی، به فرزندانمان یادآوری کنیم که چه قدر دوستشان داریم.
علاوه بر این، انتخاب شیوهای صحیح و اصولی برای عیدی دادن موقعیتی را فراهم می کند تا در این قالب سنتی اسباب و وسایلی را که به نظر متخصصان علوم تربیتی و روان شناسان، در مقاطع مختلف سنی زمینه ساز رشد فکری و ذهنی کودکان و نوجوانان میشوند به عزیزانمان هدیه دهیم.
شکر، اولین عیدی ایرانیان به یکدیگر
نوروز به عنوان پدیدهای فرهنگی در سرزمین ما ویژگی هایی دارد که آن را از دیگر پدیدهها متمایز و ممتاز می کند. نوروز تنها نماد اصیلی است که از تهاجم دیگران مصون مانده است. نوروز نمادی است از تمامی فرهنگ ایران و هر گوشه آن بخشی از فرهنگ را در خود دارد. به گفته کارشناسان فرهنگی، عیدی دادن و عیدی گرفتن ریشه در فرهنگ ایران باستان دارد؛ آن زمان که مردم در بامداد عید نوروز به نشانه بخشیدن روشنایی به زندگی یکدیگر، برهم آب می پاشیدند و برای حفظ صلح و دوستی به یکدیگر هدیه می دادند.
منیره ناصری، کارشناس جامعه شناسی، با اشاره به این موضوع که یکی از اصلی ترین ویژگی های عید نوروز تداوم بخشیدن به دوستی هاست می گوید: در فرهنگ و مذهب ما همواره بر اهمیت روابط دوستانه مردم جامعه با یکدیگر تأکید شده است. رسم کهن عیدی دادن نیز یکی از سنت های اصیلی است که در همین راستا میان مردم جای گرفته است. در گذشته های دور، ایرانیان در نوروز به یکدیگر شکر هدیه می دادند و برای هم آرزوی شادکامی همیشگی می کردند. این رسم در طول زمان رفته رفته تغییر شکل داد اما هرگز از بین نرفت.
وی میافزاید: سفره هفتسین از دیرباز نزد ما ایرانیان احترام خاصی داشته است. اهل خانواده عزیزترین نعمت های خدا را در این سفره می گذارند و برای هر کدام از آنها ارزش خاصی قائلند. زمانی عیدی بچهها و بزرگترها از همین سفره هفت سین داده می شد. هر خانواده بنا به توان مالی اش به میهمانان خود گندم بو داده، سیب و سمنو یا تخم مرغ رنگ شده می داد. ارزش این هدایا در آن حد بود که صاحبخانه با این نیت کهگندمنماد روزی و نشان فراوانی و برکت،تخم مرغ نشان تداوم نژاد آدمی،سیب نشان برکت و نعمت و فراوانی وسمنو نماد فراوانی خوراک و غذاهای نیروزاست، آنها را به عزیزانش هدیه می کرد.
آرزوهای سبز؛ تحفه عیدی قدیمیها
آرزوهای سبز، دعاهای خجسته و امیدهای تازه ، تحفه عیدی قدیمیها بود. وقتی قرآن های کوچک به نشانه استواری ایمان با بسته های زرورق شده سنجد، گندم بو داده، حتی نخودچی و کشمش به دست بچه ها می رسید انگار برکت و روزی آنها افزوده می شد. گویا دل بچه ها هم آن روزها از عیدی گرفتن شادتر بود. آخر این دغدغه به دلشان راه نداشت که این اسکناس سبز با آن دو تا صورتی قبلی می شود دو هزار تومان و حالا من بیشتر یا کمتر از تو پول دارم.
خانم ناصری در این باره می گوید: از وقتی مناسبات اقتصادی همه فکر و ذهن مردم را مشغول کرد شیوه عیدی دادن هم به کلی دگرگون شد. اگرچه در سال های اولیه ای که پول جای هدایای ارزشمند گذشته را می گرفت هنوز هم انگیزههای غیرمادی بسیاری در عیدی دهنده و عیدی گیرنده وجود داشت اما بالاخره وسوسه مسائل مادی بر وجوه دیگر این پدیده فرهنگی غلبه کرد. مدتی نگذشت که عیدی دادن به وسیله ای برای چشم و همچشمی و به رخ کشیدن تمکن مالی به یکدیگر تبدیل شد. در این آشفته بازار، وظیفه عمو و دایی و خاله کوچکتر آن شد که حتماً به بچههای عمو و دایی و خاله بزرگتر آن قدر عیدی بدهند تا بیشتر از مبلغی شود که آنها به بچههای ایشان دادهاند! دغدغه بزرگترها در سال بعد هم این بود که این اختلاف قیمت را حساب کنند. خلاصه عیدی دادن با آن سابقه مقدس دیرینه تبدیل شد به عرصه ای برای حساب و کتاب. البته این اوضاع آن قدر دوام نیاورد.
ثابت شده است که هر یک از آیین های کهن ایران باستان ریشه در خواست ها و آرزوهای انسانی دارد. این سنت ها براساس شناخت انسان پا گرفته و حیف است که با آلوده کردن آنها به دغدغههای دنیای مدرن یا از هدف اصلی شان دور شویم و یا به کلی آنها را به فراموشی بسپاریم. هنوز هم اگر در کنار هدیههای کوچکی که به عنوان یادگار و شادباش به بچهها می دهیم یک تخم مرغ رنگ شده یا چند دانه سنجد و هل بسته بندیشده به آنها بدهیم و برایشان بگوییم که هر کدام از اینها چه معنایی دارد، درمییابیم که نسل امروز نیز به گذشته پرافتخار خود میبالد.
چگونه این سنت را احیا کنیم؟
باز پشت پنجره باران ز مهر نرم نرمک می نوازد شیشه را
میهمان ماست این پیک امید خیز و خندان لب به رویش درگشا
بهار با کوله باری از مهربانی از راه میرسد. چارهای نیست باید برخیزیم و به رویش درگشاییم. باید با حفظ آیین های گسستگی ناپذیر نوروزی به او ثابت کنیم که ما ایرانی هستیم و هنوز هم شیفته و شیدای تاریخ ماندگاری که افتخار ماست. شاید خرده بگیرید که این همه توصیف در وصف عیدی دادن به کوچکترها؟! اما باور کنید که اگر امروز به فکر حفظ و احیای همین سنت های کوچک که به نظر چندان مؤثر نمی آید، نباشیم، فردا دست چپاولگر زمان، نغمه پرستوها به گاه بهار را هم در خاطرمان بیرنگ و نقش خواهد کرد. آن وقت در گرداب کارهای روزمره، اسفند و فروردین را اشتباه می گیریم و موقع امضا پای برگههای اداری به یاد می آوریم که راستی، یک سال دیگر هم گذشت.
عباس محمد بیگی، مربی امور تربیتی می گوید: .شاید اولین گام ها برای احیای این سنت را باید در مدارس برداشت. ما باید در ساعت هایی که با بچه ها به بحث می نشینیم به آنها تفهیم کنیم که برای هر چیزی ارزش مادی قائل نشوند. اگر مربیان ما با مطالعه در زمینه تاریخ به انگیزه گذشتگان برای اجرای این سنت پی ببرند خیلی بهتر می توانند به نسل امروز توضیح دهند که می شود فارغ از حساب و کتاب امروزی با سنت ها برخورد کرد. اگر آنها حرمت نان و گندم را در مدرسه بیاموزند و بدانند که در نظر مخلوقات خدا برترین ارزش ها به برکت های خدا تعلق دارد، هنگام دریافت یک تخم مرغ رنگی به عنوان عیدی، نه تنها دلگیر نمی شوند بلکه آن را روی چشمهایشان می گذارند.
معرفی صحیح سنت های قدیمی به نسل امروز با همان تعاریف جاودانه شاید مؤثرترین گام در راه احیای دوباره آنها باشد. متأسفانه ما خیلی راحت به جبر زمان تن می دهیم. پیشینه هر سنتی را فراموش می کنیم و به راحتی از یاد می بریم که چه گذشته ای پشت سر هر یک از این مراسم وجود دارد. همان طور که به راحتی، غذا خوردن سر سفره را فراموش کردیم و حرمت سفره در خانههایمان شکست؛ همان گونه که از یاد بردیم آشپزخانه همیشه حریم امن اهل خانه بوده و باید از چشم نامحرم دور بماند و به راحتی دیوارها را برچیدیم تا نهانخانههایمان بدون هیچ ضرورتی عیان شود؛ بسیاری دیگر از سنت های قدیمی و ریشه دارمان را هم به فراموشی سپردیم. وقتی ما بزرگترها به این راحتی سنت های دیرینه را به باد می سپاریم چگونه می توانیم به فرزندانمان بیاموزیم که حافظِ ته مانده سنت ها باشند؟
درست مثل ما که به راستی باور داشتیم اگر موقعی که مادربزرگ تخم مرغ و گندم برشته به ما عیدی می دهد، دست او را نبوسیم و بعد در فرصتی مناسب با ذکر قلهو الله... آنها را نخوریم، در آینده زندگی مان بی برکت می ماند؛ یا حتی بعدترها باور داشتیم که هزار ریالی را که پدربزرگ به عنوان دشـَت سال نو لای قرآن می گذارد و روز عید به ما هدیه میدهد باید روی تخم چشمهایمان نگه داریم تا خدا به ما وسع روزی عطا کند.
هنوز فرصتی برای گشودن کوله دغدغهها باقی است؛ شستشوی در و دیوار خانه، رفت و روب اتاق ها و کمدها، شستن پردهها، فرستادن مبلمان و قالی به کارگاه شستشو، خرید میوه و آجیل و شیرینی، خرید وسایل موردنیاز برای فریزر، خرید کفش و لباس برای اهل خانه، خرید کمبود وسایل منزل و...؛ به این ترتیب تا لحظه تحویل سال می دویم و می دویم... نه، این طور نمی شود. باید گره کوله را شل کرد. نیمی از این دغدغهها را هم که دور بریزیم اتفاقی نمی افتد. مهم این است که برای احترام به سنت های دیرین و ارزشمند این آب و خاک باید فرصتی برای تهیه عیدی بچهها و اقوام عزیزمان در نظر بگیریم.
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 90/12/22
یکی از موضوعات و مسائل نوینی که نظر دانشمندان قرآن پژوه به ویژه متخصصان علم پزشکی و بهداشت را به خود جلب نموده دیدگاه قرآن کریم این کتاب جامع و انسان ساز در خصوص مسائل بهداشتی و درمان انسانها و افراد جامعه بشری است.
می بینیم در لابه لای آیات روح بخش قرآن کریم ، اشاراتی هر چند کوتاه و گذرا به مباحث علوم جدید خوصوصاً در حوزه ی تغذیه و علم بهداشت و درمان برمی خوریم. که هم در حوزه جسمانی و هم در حوزه روحانی افراد جامعه است.
آب درمانی
آب حیات بخش و مایه طهارت روح و جسم افراد است و بهترین و مطلوبترین پاک کننده هاست؛ «و انزلنا من السماء ماء طهورا»: و از آسمان آبی پاک را برایتان فرستادیم .(فرقان،آیه 48) مفسرین در ترجمه و تفسیر واژه «طهورا» گفته اند ، که علاوه بر اینکه آب خود پاک است بلکه پاک کننده نیز هست و موجب پاکی روحی و جسمی همه انسانهاست . امروزه متخصصان به بسیاری از فوائد درمانی آب و انواع آن جهت درمان بیماریهای پوستی ، رماتیسم ، دردهای عضلانی و آلام روحانی و نیز بهداشت و تمیزی بدن واقفند جایی که قرآن در ضمن بیان داستان حضرت ایوب(ع) که به نوعی بیماری پوستی به جهت آزمایش و امتحان الهی مبتلا شده بود پس از سر بلند بیرون آمدن از این امتحانات الهی ،خداوند رحمان به ایشان دستور می دهد که :«ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب : [به او گفتیم]پای خود را به زمین بکوب ، این چشمه آب خنک برای شستشو (آب درمانی) ونوشیدن است.» (سوره ص،آیه 42)
همچنین دانشمندان امروزه دریافته اند که استحمام و غسل با آب سرد جهت تقویت سیستم عصبی و ایمنی بدن بسیار مفید است که لفظ «بارد» درآیه مذکور مؤید این مطلب است.
شیر درمانی
فوائد جسمی و روحی شیر این ماده کامل و مقوی بر هیچ کس پوشیده نیست و جهت رشد و نمو و تکامل انسان نوشیدن آن لازم است . قرآن به درستی این موضوع را اشاره دارد که از آلودگی های شکم حیوانات شیرده همچون غذاهای هضم شده در معده و خونشان شیری پاک و گوارا بدست می آید که علاج بسیاری از امراض روحی و جسمی اسانهاست :«همانا در وجود چهارپایان (شتر، گاو ، گوسفند) عبرت و پندی است، ما از درون شکم این حیوانات از میان غذاهای هضم شده داخل معده و خون بدنشان شیری خالص [از آلودگی های شکم حیوان] را که مورد پسند نوشندگان و گوارا برای آنهست به شما می نوشانیم. (نحل ،آیه66)
نویسنده : ترنم در تاریخ یکشنبه 90/12/14
اول ذیقعده سال 173 هجرى بود که عالم به وجود فاطمه اى دیگر از گلشن رسالت جلوه گر شد،تا عصمت فاطمه زهرا(س)را دوباره تجلى سازدو با فروغ خود،اسوه بانوان جهان گردد.
حضرت فاطمه معصومه(س) دخت هفتمین امام،از زمره زنان عفیف و پاکدامنى است که در راه امامت و ولایت رنج هاى طاقت فرسایى کشید،غصه ها خورد،سختى ها و مشکلات سفر را تحمل کرد و همچون یعقوب به اشتیاق و امید دیدار یوسف شتافت.
امام صادق(ع)پیش از ولادت کریمه آل محمد(ص) فرمود:
خدا را حرمى است و آن مکه است،امیرمؤمنان را حرمى است و آن کوفه است،و ما اهل بیت را حرمى است وآن قم است.بزودى بانویى به نام فاطمه از تبار من در آن جا دفن شود که هر کس به زیارتش بشتابد،بهشت بر او واجب مى گردد.
به راستى او فاطمه است تا على را یارى کند،زینب است تا رسالت عاشورا را بر دوش کشد و معصومه خواهر امام رضا(ع) است تا با هجرت برادر از مدینه به خراسان،رسالت فاطمه بودن را بر دوش احساس کند و سرو بلند باغ محمد(ص) ،على بن موسى الرضا(ع) را یاور باشد.
سال 201هجرى او با رسول خدا و ائمه بقیع وداع مى کند،آن گونه که برادر بزرگوارش یک سال پیش از او وداع کرده بود. این بار اوست که کاروان شوق را برپا مى دارد.همراه برادران و برادرزادگان رو به سوى کوى حضرت دوست پا مى نهد. چشمان کاروانیان اشک ریزان است، اشک فراق و اشک شوق و تنها دیدار برادر،سنگینى فراق را جبران مى کند و لحظه ها در تب دیدار برادر مى گذرد تا به یوسف آل رسول، آفتاب خطه طوس برسد; اما افسوس که حرامیان بنى عباس،شهر ساوه را مناسب مقاصد شوم خود مى یابند و با حمله به کاروان آل رسول،23 تن از همراهان را به شهادت مى رسانند.اینک فاطمه،رسالت زینب را بر دوش مى کشد، غم شهیدان، جانکاه و طاقت فرساست. او که عمرش با فراق و هجران پدر بزرگوارش امام موسى کاظم(ع)و سپس با دورى از برادر بزرگوارش در دنیایى از غم و اندوه سپرى شد،اینک با ستم بنى عباس بیمار مى شود و بنا به قولى مسموم مى گردد.
آنچه مسلم است،حضرت پس از بیمارى مى پرسند تا قم چه مقدار مسافت است. مى گویند ده فرسخ،مى فرماید:مرا به قم برسانید.
کاروان رو به قم مى نهد. در23 ربیع الاول مردم به استقبال مى آیند تا کریمه اهل بیت را به شهر خویش برند و از میان مردم موسى بن خزرج حضرت را در منزل خود سکنا مى دهد کمر به خدمت او مى بندد،لیکن آن بانوى مکرمه بیش از هفده روز در قم اقامت نمى کند و در دهم ربیع الثانى سال 201 هجرى روح ملکوتى اش به لقای رب مى شتابد.
خبر رحلت جانسوز حضرتش شهر شیعه را فرا مى گیرد، مردمان دسته دسته به تشییع جنازه او حاضر مى شوند.موسى بن خزرج دستور غسل و دفن حضرت را مى دهد و از حصیر و بوریا سقفى بر روى قبر مطهرش قرار مى دهد تا این که زینب دختر حضرت جوادالائمه بر روى آن قبله دل ها،قبه اى نهاد،تا حرم مطهر آن حضرت بارگاه دلدادگان آل رسول گردد و عاشقان ولایت همه روزه پروانه وار بر گرد ضریح مقدسش به طواف آیند. درباره گوهر وجودى والاى او همین بس که در زیارت مأثوره آن حضرت او را دختر امام، خواهر امام،عمه ولى خدا مى خوانیم و در زیارت نامه اش مى خوانیم که:«اى فاطمه! مرا در بهشت شفاعت کن که همانا در نزد خدا براى تو منزلتى است بس والا.» و این فراز از زیارت گویاى شأن و منزلت او در نزد خداست.در فضیلت زیارت او سعدبن سعد مى گوید:از امام رضا(ع) در مورد فاطمه دختر امام موسى کاظم پرسیدم،فرمودند:«کسى که او را زیارت کند،بهشت جاى اوست» .
واز حضرت جوادالائمه(ع)روایت است که فرمود: «هر کس عمه مرا در قم زیارت کند،بهشت جایگاه اوست» .
از پربارى حیات 28 ساله حضرت معصومه(س)و اقامت هفده روزه اش در قم همین بس که به رغم مناسب نبودن موقعیت جغرافیایى این شهر، حوزه علمیه قم بقاى جاودانه یافت و هزاران فرهیخته و دانش پژوه از این مرکز علم فارغ التحصیل شدند. برکت وجود عالمه آل رسول،حوزه علمیه قم را مرکزیت داده و با پرتو افشانى خویش آن را به مدینه فاضله اسلامى تبدیل نموده است.
نویسنده : ترنم در تاریخ شنبه 90/12/13
شناسایی اصلح، هنر مردم
ملت ایران، انتخابات را قدر بدانند. انتخابات یک نمایشگاه است برای نشان دادن عزم و رشد ملی ملت ایران، استقامت ملت ایران، دانایی و هوشیاری ملت ایران، پایبندی ملت ایران به نظام مردم سالاری دینی.
آن چه که بنده در همه انتخابات ها تاکید کرده ام، امروز هم همان را در درجه اول تاکید می کنم، حضور مردمی و قدردانی مردمی است از انتخابات. من به شما عرض بکنم- البته حالاسربسته می گویم- سعی شد در این کشور، باب انتخابات بسته شود تا دشمنان بتوانند بگویند نظام جمهوری اسلامی، نظام مردمی نیست؛ تلاش شد برای این کار، خدای متعال نگذاشت؛ اراده ای الهی بر اراده بدخواهان فایق آمد، دل های مردم به سمت انتخابات جذب شد. در دوره های متعدد و بخش های مختلف، علی رغم دشمن، مردم در انتخابات شرکت کردند. این انتخابات هم همان جور است.
آن چه که من عرض می کنم، در درجه اول حضور مردمی است؛ در درجه بعد که این هم البته حایز اهمیت بسیاری است، پیدا کردن نماینده اصلح است. آن کسانی که به وسیله شورای نگهبان صلاحیت آن ها اعلام می شود، معنایش این است که این از حداقل صلاحیت مورد نیاز برخوردار است. در بین این کسانی که اعلام می شوند، افرادی هستند با صلاحیت های بالاتر، افرادی هستند در سطوح پایین تر. هنر ملت ایران و مردم شهرها و حوزه های انتخابیه این است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترین را انتخاب کنند؛ بهترین از لحاظ ایمان، بهترین از لحاظ اخلاص و امانت، بهترین از لحاظ دینداری و آمادگی برای حضور در میدان های انقلاب؛ دردشناس ترین و دردمندترین نسبت به نیازهای مردم را انتخاب کنند. این ها فرصت هایی هست، بایستی مردم عزیز ما در همه جای کشور- این دیگر مخصوص استان یزد نیست- هوشیارانه، با بصیرت تمام تلاش کنند، پیدا کنند و با رای خود مسجل کنند و مجلس را- آن مجلسی را که مورد نیاز جامعه کنونی ماست- تشکیل بدهند.
البته مردم باید توجه داشته باشند که تبلیغات رنگین و متنوع ملاک نیست؛ وعده های غیرعملی ملاک نیست. من با خود نماینده های محترم در دوره های مختلف وقتی مواجه شدم، به این ها گفتم: آقایان و خانم های نماینده! وظیفه نماینده این نیست که وعده عمرانی و فلان پروژه، فلان کار را در منطقه انتخابی خود به مردم بدهد؛ این ها کار اجرایی است، کار دولت است. وظیفه نماینده این است که بتواند قانون مورد نیاز کشور را پیدا کند، آن قانون را جعل کند. وقتی قانون شد- یعنی قاعده ای گذاشته می شود- دستگاه های اجرایی و قضایی مجبورند بر طبق قانون عمل بکنند و عمل می کنند. وعده های غیرعملی دادن، وعده های بزرگ دادن، این ها ملاک نیست؛ باید مردم توجه کنند؛ گاهی علامت منفی هم هست.
از طرف علاقه مندان به نامزدهای انتخاباتی گوناگون، بداخلاقی های انتخاباتی، شایسته ملت ما نیست؛ تهمت زدن به آدم های مؤمن، مصونیت دار از لحاظ اسلامی و شرعی؛ در معرض هتک آبرو قرار دادن در شبنامه ها، در مطبوعات، در پایگاه های اینترنتی و غیره، این ها اصلامصلحت نیست. من به طور جد از همه کسانی که نسبت به نامزدهای مختلف علاقه مندی ای دارند، درخواست می کنم، اصرار می کنم که این علاقه مندی خودتان را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم کردن دیگران نشان ندهید. هرچه می خواهید، از نامزد مورد علاقه خودتان تمجید کنید، تعریف کنید؛ اما دیگران را تخریب نکنید. این علامت بدی است. بعضی جاها در دنیا معمول است اسرار خانوادگی یکدیگر را برملامی کنند، عکس های پنهانی از هم می گیرند، افشا می کنند. خوب، همان هایی هستند که وقتی هم رفتند مجلس- دیده اید در تلویزیون- سر یک مسئله می افتند به جان هم، با مشت و لگد با هم رفتار می کنند! این که امتیاز برای نماینده نیست.
آن چه که در مورد انتخابات باید به یاد مردم عزیز ما باشد، آماده شدن برای حضور همه جانبه و گسترده در انتخابات و کوشش کردن برای شناسایی اصلح و مراعات کردن رفتارهای انتخاباتی است.(1)
انتخاب اصلح، یک تکلیف الهی
ملت باید تلاش خود را بکنند، باید زحمت بکشند و دنبال اصلح بگردند. من مکرر عرض کرده ام که مسئله، مسئله دین و خدا و ادای تکلیف است. همچنان که اصل انتخابات یک تکلیف الهی است، انتخاب اصلح هم یک تکلیف الهی است. قبلاهم گفتیم که تفاضل ولو کم باشد، در این قضیه بسیار است. باید بگردید، بین خودتان و خدا حجت پیدا کنید؛ یعنی بتوانید از راهی بروید که اگر خدای متعال پرسید شما به چه دلیل به این فرد رای دادید، بتوانید بگویید به این دلیل. بین خودتان و خدا، دلیل و حجتی فراهم بکنید، بعد با خیال راحت بروید رای بدهید. مردم باید این کار را بکنند و ما هم از خدا می خواهیم و دعا و آرزو می کنیم که خدای متعال دل های مردم را به سمت نامزد اصلح- آن که واقعاً صلاحیتش بیش تر است- هدایت کند...
هرکسی که برود رای بدهد، چه رای او صائب باشد به اصلح رای داده باشد و چه اشتباه کرده باشد و به غیراصلح رای بدهد، همین اندازه که از روی احساس تکلیف نسبت به آینده پای صندوق برود و رای بدهد، این رای پیش خدای متعال ماجور و موجب ثواب است و این شخص، علاقه مند به نظام و رهبری می باشد. آنچه که مهم است، این احساس تکلیف است. همه آحاد ملت، این احساس تکلیف را باید بکنند.
بحمدالله- همان طور که گفتیم- احساس می شود که مردم کاملابا شور و شوق وارد شده اند. همین شور و شوق، بلکه بیشتر از این را تا روز رای و لحظه رای دادن حفظ کنید. بروید تلاش و تفحص خودتان را بکنید، اصلح را پیدا نمایید و آن کسی را که فکر کردید اصلح است و بین خودتان و خدا حجت شده، به او رای بدهید و خاطر جمع باشید که تکلیفتان را انجام داده اید. این، آن چیزی است که همه باید به آن توجه بکنند. هرکس هم که نتیجه ای آرامتعلق به او شد، خدای متعال ان شاءالله کمک خواهد کرد، ما هم کمک خواهیم کرد، تا بتواند وظایف خود را انجام بدهد. (2)
اصلح یعنی کسی که...
اصلح یعنی چه کسی؟ یعنی کسی که همین هدف ها را دنبال کند؛ یعنی کسی که همین دردها را بداند و حس کند؛ یعنی کسی که برای ریشه کنی فقر و فساد عزم جدی داشته باشد؛ یعنی کسی که به حال قشرهای محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح کسی که است که هم به ترقی و پیشرفت کشور و توسعه اقتصادی و غیراقتصادی بیندیشد، هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آن چنان محو و مات نشود که از یاد قشرهای مظلوم و ضعیف غافل بماند. اصلح کسی است که به فکر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد. اصلح کسی است که بتواند این بار عظیم را بردوش بگیرد؛ هرکسی نمی تواند این بار را بر دوش بگیرد، نشاط و حوصله و همت و قدرت لازم و هوشمندی لازم دارد. البته هرکس صلاحیتش در مراکز قانونی تایید شود، صالح است؛ اما باید در بین صالح ها گشت و صالح تر را پیدا کرد و او را انتخاب کرد. این، هنر شما مردم است.
نماینده باید کارآمد و شجاع باشد
مردم هم بایستی بگردند و در هرفرصتی که تا انتخابات باقی است، به عنوان یک وظیفه شرعی و اخلاقی، نامزدهایی را پیدا کنند که وقتی در محضر خدا از آنها سؤال می شود که چرا تو این آقا یا این خانم را به قوه مقننه فرستادی، بتواند جواب بدهد و بگوید برای این مصلحت. انتخابات، وظیفه است. انتخابات، یک کار بزرگ و یک اقدام شرعی و یک اقدام خدایی است؛ بگردید آدم های مناسب را برای این کار مهم پیدا کنید.
آدم مناسب چطور آدمی است؟ باید کارآمد باشد؛ کارآمدی تنها هم کافی نیست، باید متدین هم باشد. آدم متدین، احتمال خیانتش کم است. آن متدین هایی که یک وقت دچار لغزش می شوند، اول تقوای خودشان را از دست می دهند؛ بعد این لغزش به سراغ آنها می آید. پس، باید متدین و با تقوا هم باشند تا بتوانید برای کارهای این کشور به آنها اعتماد کنید. همچنین باید در مقابل توپ و تشر این و آن- خارجی، داخلی، زورگویان، قدرتمداران، شجاع باشد و دل خود را نبازد. کسی که دل خود را در مقابل توپ و تشر باخت، دستش هم برای امضا می لرزد، پایش هم برای جلو رفتن می لرزد، نمی شود به او اعتماد کرد. نماینده باید شجاع و با شرف و امین و طرفدار ضعفا و قشر ضعیف باشد.
قانون باید بتواند از حقوق ضعفا دفاع کند، والاقانونی که پولداران را پولدارتر کند، قانون مملکت اسلامی نیست. قانون باید بتواند گره ها را باز کند و به درد دل قشرهای محروم برسد. نماینده باید آدمی باشد که این چیزها را بفهمد؛ آدمی باشد که حتی المقدور باتجربه باشد. دراین کارهای بزرگ، تجربه خیلی مهم است. بگردید این خصوصیات مهم را در اشخاص پیدا کنید.
انسان متدین، عفیف، کارآمد، شجاع، دارای قدرت مقاومت در برابر این و آن، اگر به قوه مقننه برود، طبق تجربه ای که ما در این بیست سال داریم، می تواند در نقاط حساس، به نفع مردم و به نفع کشور کار کند. این طور انسانهایی مهمند، البته از هرجای کشور که نماینده به مجلس برود، نماینده همه ایران است، نه نماینده آن محل بخصوص که از آنجا انتخاب شده است لذا باید به فکر مصالح همه کشور باشد؛ این را هم توجه داشته باشید. بگردید و چنین اشخاصی را بشناسید. اگر خودتان نتوانستید درست شناسایی کنید، از آدم هایی امین و متدین که نسبت به آنها خاطر جمع هستید، سؤال کنید.(4)
چهار شرط نماینده اصلح
در انتخاب نماینده هم مردم باید معیارها را در نظر بگیرند. بنده وقتی نگاه می کنم، می بینم بحمدالله درمیان همین نامزدهای انتخابات، جمع بسیار زیادی افراد تحصیلکرده، خوب، کارآمد، مطلع، متدین و دلسوز وجود دارند. بگردید دربین این ها افراد را شناسایی کنید، یا از آدم های امین و مطمئن بشنوید و چنین افرادی را برای قانون گذاری به مجلس بفرستید.
به نظر من مهمترین شرایط نماینده عبارت است از این که متدین، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این چهار شرط در نماینده ای جمع شد، همان کاری را که شما آرزو و توقع دارید، انجام خواهد داد.
نماینده باید متدین باشد. بی دینی و بی تقوایی چیز بدی است؛ هر جا باشد، انسان را آسیب پذیر می کند. اگر در جای حساس باشد، آسیب پذیری آن بسیار گران تمام خواهد شد.
نماینده باید کارآمد هم باشد. بعضی ها متدین هستند، اما از آن ها کاری ساخته نیست. باید به گونه ای باشند که بتوانند وظایفی را که برعهده شان قرار دارد، انجام دهند.
سوم این که دلسوز مردم- به خصوص طبقات محروم- باشد و برای آن ها کار و فکر کند. من در انتخابات دوره قبل- شاید در نمازجمعه بود- گفتم نامزدهای انتخابات مراقب باشند خود را وامدار ثروتمندان و قدرتمندان و امثال این ها نکنند. اگر کسی وامدار دستگاه ها و اشخاص و وامدار پول و قدرت شد، دیگر نمی تواند برای مردم دلسوزی کند. پس دلسوزی هم یک شرط بزرگ است.
شرط چهارم این است که نماینده مردم باید شجاع باشد. این ملت، ملت شجاع و آزاده ای است؛ ملتی است که تهدید قدرت های متکبر جهانی او را به عقب نمی نشاند؛ بنابراین، نماینده او هم باید شجاع باشد و نترسد؛ شجاعت در مقابل دشمن، شجاعت در مقابل باطل، شجاعت در پذیرش حرف حق.
اگر خودتان توانستید کسانی را بشناسید که دارای این خصوصیات باشند، بروید به آن ها رای دهید؛ اما اگر خودتان آشنایی ندارید، در هر نقطه کشور از آدم های امینی که به آن ها اطمینان داشته باشید، بپرسید؛ آن ها معرفی می کنند، تا ان شاءالله یک مجلس قوی، مردمی و متکی به آرای مردم تشکیل شود و بتواند کارهای بزرگی را که بر عهده او قرار دارد، انجام دهد و مردم را - طبق آن چه شایسته این مردم آزاده و بزرگ است- ان شاءالله راضی و خشنود کند، که این رضایت الهی را هم به دنبال دارد. (5)
توجه به ملاک های شرعی و انقلابی
مردم وظیفه دارند در انتخابات شرکت کنند و نامزدهای صحیح را پیدا و آن ها را انتخاب نمایند. مردم وظیفه دارند به ملاک های دینی و شرعی و انقلابی نگاه کنند؛ به روابط قوم و خویشی و ایل و طایفه ای و این طور چیزها نگاه نکنند. ببینند واقعا چه کسی با معیارهای الهی و انقلابی مناسب تر و به آن نزدیک تر است؛ او را برگزینند و با شور و شوق به عنوان یک وظیفه در این کار دخالت کنند. کسانی از مردم وظیفه دارند که دیگران را تشویق و تحریض کنند. کسانی که زبان گویایی دارند، قلم توانایی دارند و آبرویی پیش مردم دارند- که این آبرو هم جزو ذخایر الهی است و خدای متعال به هر کس داده است، باید آن را در راه او مصرف کند و به کار ببرد- مردم را توجیه و تشویق کنند و آدم های خوب را به آن ها معرفی نمایند.
در معرفی نامزدهای نمایندگی باید ملاحظه کنند که هیچ رابطه ای را غیر از رابطه دینی و الهی و وظیفه شرعی دخالت ندهند. فلان کس با ما رفیق است، فلان کس با ما دوست است، فلان کس فایده ای به ما می رساند؛ ابدا این چیزها را در نظر نگیرند. البته هر کاری هم که آن ها بکنند، مردم باید چشمشان باز باشد؛ خودشان واقعا بشناسند و بفهمند که چه کار می کنند. (6)
نماینده باید در خط امام باشد
وکیل آینده مجلس، باید دنبال راه امام و در خط او باشد؛ آن مرد بزرگ و انسانی که دشمنانش هم به عظمت و صداقت و شجاعت او اذعان و اعتراف می کردند؛ آن انسانی که ایران ضعیف و وابسته را از چنگ آدم های فاسد و مدیران نالایق و وابسته بیرون آورد و به دست خود ملت داد؛ آن انسانی که توانست حرکت مردم را هدایت و این ملت را مجتمع و متحد کند و در راه آن هدف عظیم، به حرکت بیندازد.
خط امام و ارزش ها و وصیت نامه او را فراموش نکنید. آن چه را که این ارزش ها به شما می آموزد، آن ها را در آدمی سراغ کنید و وقتی پیدا کردید؛ قربه الله و محض رضای خدا، نام او را در صندوق رای بیندازید. این، مجلس شورای اسلامی لایق شما و این ملت می شود. کار را این طور دنبال کنید. (7)
تقوا؛ اولین شرط نماینده
کسی که می آید به مجلس، باید با تقوا باشد. اولین شرط تقواست: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم». دیگر این که باید طرفدار محرومین باشد؛ بداند که در کشور محرومیت هست و سعی و همت او باشد که رفع محرومیت کند. باید ضد فساد هم باشد و با فساد مالی و اقتصادی به شدت و به جد، از بن دندان و نه به لفظ، مخالف باشد، تا با فساد مبارزه کند. البته توانمند، با اخلاص و عالم هم باشد. صلاحیت براساس این مسایل است و مسئولان دستگاه های مختلف- چه وزارت کشور، چه شورای نگهبان و چه دستگاه هایی که در زیرمجموعه این مراکز مشغول فعالیت هستند- باید معیارشان را قانون قرار دهند؛ زیرا در قانون این مسائل پیش بینی شده است. (8)
مومن و شجاع و انقلابی
دنبال آدم های مومن و شجاع و انقلابی و کسانی که بتوانند قدرت این ملت را- که در سایه ارزش های انقلابی است- حفظ کنند، باشید. کسانی که وقتی قوانینی می گذارند و موضعی می گیرند و نطقی می کنند، همه در این جهت باشد. این طور آدمی، شایسته آن است که به عنوان وکیل این ملت، به مجلس شورای اسلامی برود؛ آن کسی که بفهمد امام چه می گفت، چه می خواست و چرا می خروشید.(9)
نماینده نباید طمع ورز باشد
نماینده، طمع ورز هم نباید باشد. بعضی ها دهانشان که به اندک چیزی از طرف دشمن شیرین شد، همه چیز را از دست می دهند! اگر بخواهید نماینده ای مرعوب نشود، مفتون نشود، دچار طمع نشود؛ سراغ آدم امین و متدین بروید. معروف است آدم هایی که خودشان هم امین نیستند، وقتی بخواهند مالشان را نگهدارند، دست یک آدم امین می دهند! امانت، یک ارزش است. ممکن است انسان متدین یک وقت اشتباه هم بکند؛ اما وقتی که فهمید اشتباه کرده، بر می گردد. این خیلی ارزش است. این ها مثل آن کسانی نیستند که اگر اشتباه می کنند، پا روی لغزشگاه می گذارند و به طرف جهنم می لغزند؛ وقتی هم فهمیدند، سرحرفشان می ایستند که نخیر، همین است و تا آن اعماق می روند!(10)
نماینده باید صالح باشد
آن نماینده ای که وارد مجلس می شود، بایستی یک انسان صالح باشد؛ حالادر چه حدی از معرفت و علم و توانایی باشد، آن چیزهایی است که قانون معین کرده و مردم طبق آن چه که صلاحشان است، ان شاءالله تشخیص خواهند داد و تصمیم گیری خواهند کرد؛ لیکن شما به عنوان یک ابزار اطمینان، نگذارید که خدای ناکرده در این طریق اختلالی به وجود بیاید. اگر کسی فاسد است -فساد مالی، یا فسادهای گوناگون اخلاقی، یا فساد عقیدتی و سیاسی- اگر کسی فتنه گری می کند، نظام را تضعیف می کند و کارایی دستگاه ها را از آنها می گیرد -به تعبیر رسایی که بین مردم رایج است: چوب لای چرخ دستگاه می گذارد- واقعا نمی تواند در آن تریبون به آن عظمت حضور پیدا کند؛ او نباید وارد مجلس بشود. آن کسانی که واقعا رفتار و اعمال و گفتار آنها حاکی از این است که برای خاطر هر انگیزه ای -یا به انگیزه های سیاسی، یا به انگیزه های شخصی و خصلتی- با نظام مقابله دارند، اینها نباید وارد مجلس بشوند؛ از این جهت بایستی خیلی رعایت کرد.
این مساله فساد مالی و فساد اخلاقی و فتنه گری ای که عرض کردم، یک مساله جدی است. انسان کسانی را می بیند که وقتی در تریبونی قرار می گیرند، از آن تریبون برای فتنه گری استفاده می کنند؛ برایشان خلاف واقع گفتن و دروغ گفتن، بلکه مردم را به ناحق تهییج کردن، حق را باطل و باطل را حق جلوه دادن، اهمیت ندارد! واقعا اگر چنین کسانی باشند، باید جلوی آنها را گرفت و نبایدگذاشت به مجلس راه پیدا کنند.(11)
کفایت سیاسی، همراه با کفایت اخلاقی و اعتقادی
در نظام جمهوری اسلامی، غیر از دانایی و کفایت سیاسی، کفایت اخلاقی و اعتقادی هم لازم است. افرادی نگویند که اخلاق و عقیده، مساله شخصی انسان هاست. بله، اخلاق و عقیده، مساله شخصی انسان هاست، اما نه برای مسئول. من اگر در جایگاه مسئولیت قرار گرفتم و اخلاق زشتی داشتم، فهم بدی از مسائل جامعه داشتم و معتقد بودم که باید جیب خودم را پر کنم، نمی توانم به مردم بگویم این عقیده و اخلاق شخصی من است و اخلاق و عقیده ربطی به کسی ندارد.
برای یک مسئول، عقیده و اخلاق مساله شخصی نیست؛ مساله اجتماعی و عمومی است؛ حاکم شدن بر سرنوشت مردم است.(12)
انقلابی و خدوم
نماینده ای که به مجلس می فرستید، باید این خصوصیات را داشته باشد تا بتواند خواسته های شما را تحقق ببخشد. نماینده باید متدین باشد؛ انسان های متدین می توانند مورد اعتماد قرار گیرند. نماینده باید انقلابی باشد؛ روحیه و نشاط و امید و قوت و روحیه انقلابی در او وجود داشته باشد، تا بتواند راه هایی را که به نظر بن بست می رسد، بشکافد و پیش برود. نماینده باید خدوم، امتحان داده، با کفایت، برنامه دار، خوشنام و جوانگرا باشد و به جوانان اعتقاد داشته باشد. چنین افرادی در هر جای کشور حضور دارند، باید خود را موظف بدانند و بروند نامزد شوند.(13)
تبلیغات با رنگ و بوی دینی
من در بعضی تبلیغات انتخاباتی، در بعضی جاها مشاهده کردم که فلان نامزد انتخاباتی، حتی این قدر به خودش زحمت نداده است که عکسی را برای تبلیغات منتشر کند که اقلادر آن عکس، ظواهر مذهبی را رعایت کرده باشد! خوب؛ چنین مواردی انسان را متنبه به خطر می کند. این که عده ای خیال کنند دیگر وقت این حرف ها گذشت و امروز مردم دنبال دین و آخوند و ریش و از این قبیل نیستند، اشتباه است. امروز هم اعتماد مردم به افراد متدین، نمایندگان متدین و علمای دین است. مردم به این ها اعتماد و اطمینان دارند. سزاوار هم هست که به این ها اطمینان داشته باشند. زیرا دین مانع وابستگی می شود. وقتی دینداری نبود، وابستگی آسان می شود. آیا کسی که در تبلیغات انتخاباتی اش شعارهایی مطرح می کند که نه فقط رنگ و بوی دینی و انقلابی ندارد، بلکه ضد مسائل دینی، ملی و انقلابی است، خطرناک نیست که به مجلس برود؟»
پی نوشت ها:
1- در اجتماع بزرگ مردم یزد، 86.10.12
2- دیدار با خانواده های معظم اسرا و مفقودان جنگ تحمیلی 86.2.31
3- دراجتماع بزرگ مردم جیرفت، 84.2.17
4- دیدار با اقشار مختلف مردم، 78.11.13
5- خطبه های نماز جمعه تهران، 82.11.24
6- دیدار با اعضای هیئت نظارت بر انتخابات شورای نگهبان 74.11.14
7-خطبه های نماز عید سعیدفطر 174.12.
8- دیدار با اقشار مختلف مردم قم، 82.10.18
9- خطبه های نماز عید سعید فطر، 184.12.
10- دیدار با کارگزاران حج، 78.11.26
11-دیدار با اعضای هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات 470.12.
12- دیدار با دانشگاهیان قزوین، 82.9.26
13- در اجتماع بزرگ مردم قزوین، 82.9.25
14- دیدار با پرسنل و فرماندهان ارتش، 75.1.28
نویسنده : ترنم در تاریخ سه شنبه 90/12/9
به نظر من مهمترین شرایط نماینده عبارت است از اینکه متدین، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این چهار شرط در نماینده اى جمع شد، همان کارى را که شما آرزو و توقع دارید، انجام خواهد داد.
اولین خبر،در حالی که مدت کمی تا برگزاری نهمین دوره انتخابات مجلس مانده است، به بررسی دیدگاه و معیارهای رهبر معظم انقلاب در خصوص ویژگی ها و شرایط نماینده اصلح مجلس می پردازیم. آنچه در ادامه می آید، گزیده ای از سخنان ایشان در خصوص معیارهای نمایندگی مجلس قبل از برگزاری دو انتخابات مجلس هشتم و نهم است.
نماینده صالح آن کسى است که پایبندى او به اسلام باشد
نماینده متدین، امین، طرفدار عدالت، مخالف با فساد، طرفدار حقوق محرومین، پایبند به مبانى اسلام و ارزش هاى اسلامى و خط امام؛ یک چنین نماینده اى را بفرستند مجلس، آن وقت مجلس مقتدر خواهد شد، عزتمند خواهد شد.
نماینده صالح آن کسى است که پایبندى او به اسلام باشد، پایبندى او به عدالت باشد، پایبندى او به منافع ملى باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصى باشد. اگر این نشد، آن نماینده، نماینده خوبى نخواهد بود؛ نماینده ملت در واقع نخواهد بود (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم 2/12/1386 دو روز مانده به انتخابات مجلس هشتم).
دردشناسترین و دردمندترین نسبت به نیازهاى مردم را انتخاب کنید
هنر ملت ایران و مردم شهرها و حوزههاى انتخابیه این است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترین را انتخاب کنند؛ بهترین از لحاظ ایمان، بهترین از لحاظ اخلاص و امانت، بهترین از لحاظ دیندارى و آمادگى براى حضور در میدان هاى انقلاب. دردشناسترین و دردمندترین نسبت به نیازهاى مردم را انتخاب کنند. این ها فرصت هایى هست، بایستى مردم عزیز ما در همه جاى کشور - این دیگر مخصوص استان یزد نیست - هوشیارانه، با بصیرتِ تمام تلاش کنند؛ پیدا کنند و با رأى خود مسجل کنند و مجلس را -آن مجلسى را که مورد نیاز جامعه کنونى ماست - تشکیل بدهند (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در اجتماع بزرگ مردم یزد 12/10/1386).
نماینده باید متدین، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد
به نظر من مهم ترین شرایط نماینده عبارت است از اینکه متدین، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این چهار شرط در نماینده اى جمع شد، همان کارى را که شما آرزو و توقع دارید، انجام خواهد داد.
نماینده باید متدین باشد. بىدینى و بىتقوایى چیز بدى است؛ هرجا باشد، انسان را آسیب پذیر مى کند. اگر در جاى حساس باشد، آسیبپذیرى آن بسیار گران تمام خواهد شد.
نماینده باید کارآمد هم باشد. بعضی ها متدین هستند، اما از آنها کارى ساخته نیست. باید به گونه اى باشند که بتوانند وظایفى را که بر عهده شان قرار دارد، انجام دهند.
سوم این که دلسوز مردم -بخصوص طبقات محروم- باشد و براى آنها کار و فکر کند. من در انتخاباتِ دوره قبل -شاید در نمازجمعه بود- گفتم نامزدهاى انتخابات مراقب باشند، خود را وامدار ثروتمندان و قدرتمندان و امثال اینها نکنند. اگر کسى وامدار دستگاه ها و اشخاص و وامدار پول و قدرت شد، دیگر نمى تواند براى مردم دلسوزى کند. پس دلسوزى هم یک شرط بزرگ است.
شرط چهارم این است که نماینده مردم باید شجاع باشد. این ملت، ملت شجاع و آزاده اى است؛ ملتى است که تهدید قدرت هاى متکبر جهانى او را به عقب نمى نشاند؛ بنابراین نماینده او هم باید شجاع باشد و نترسد؛ شجاعت در مقابل دشمن، شجاعت در مقابل باطل، شجاعت در پذیرش حرف حق (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه هاى نمازجمعه تهران 24/11/1382).
کسى که مى آید به مجلس، باید با تقوا باشد
کسانى که این نظام و قانون اساسى را قبول ندارند، آمدنشان به مجلس خطاست و خودشان هم بایستى بدانند که از نظر این ملت آمدن آنها به مجلس خطاست. معلوم است کسانى که این قانون اساسى و این ملت و کارها و شعارها و راه و اهدافش را قبول ندارند، نباید به مجلس بیایند؛ اما آن کسانى که نظام، اسلام، قانون اساسى و امام را قبول دارند، باید به میدان رقابت بیایند.
کسى که مى آید به مجلس، باید با تقوا باشد. اولین شرط تقواست: «ان اکرمکم عندالله اتقاکم». دیگر اینکه باید طرفدار محرومین باشد؛ بداند که در کشور محرومیت هست و سعى و همت او باشد که رفع محرومیت کند. باید ضد فساد هم باشد و با فساد مالى و اقتصادى به شدت و به جد، از بُن دندان و نه به لفظ، مخالف باشد، تا با فساد مبارزه کند.
البته توانمند، با اخلاص و عالِم هم باشد. صلاحیت بر اساس این مسائل است و مسئولان دستگاه هاى مختلف -چه وزارت کشور، چه شوراى نگهبان و چه دستگاه هایى که در زیرمجموعه این مراکز مشغول فعالیت هستند- باید معیارشان را قانون قرار دهند؛ زیرا در قانون این مسائل پیش بینى شده است (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اقشار مختلف مردم 18/10/1382).
نماینده باید انقلابى باشد
نماینده اى که به مجلس مى فرستید، باید این خصوصیات را داشته باشد تا بتواند خواسته هاى شما را تحقق ببخشد.
نماینده باید متدین باشد؛ انسان هاى متدین مى توانند مورد اعتماد قرار گیرند.
نماینده باید انقلابى باشد؛ روحیه و نشاط و امید و قوت و روحیه انقلابى در او وجود داشته باشد تا بتواند راه هایى را که به نظر بن بست مى رسد، بشکافد و پیش برود.
نماینده باید خدوم، امتحان داده، با کفایت، برنامهدار، خوشنام و جوانگرا باشد و به جوانان اعتقاد داشته باشد. چنین افرادى در هر جاى کشور حضور دارند، باید خود را موظف بدانند و بروند نامزد شوند.
مردم چنین افرادى را هرجا دیدند، باید از آنها بخواهند که بروند نامزد شوند. صلاح و آینده کشور به این است که انتخابات، پُرشور و با علاقه و حضورِ قاطبه ملت برگزار شود (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در اجتماع بزرگ مردم قزوین 25/09/1382).
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 90/12/8
بهترین کیست ؟
مردم سعى کنند صالحترین را انتخاب کنند. آن کسانى که نامزد برای انتخابات میشوند و در شوراى نگهبان صلاحیت آنها زیر ذره بین قرار میگیرد و شوراى نگهبان صلاحیت آنها را اعلام میکند، اینها همهشان صالحند. اما مهم این است که شما در بین این افراد صالح، بگردید و صالحترین را پیدا کنید. این جا جائى نیست که من و شما بتوانیم به حداقل اکتفاء کنیم؛ دنبال حداکثر باشید؛ بهترین را انتخاب کنید.
بهترین کیست؟ من نسبت به شخص، هیچگونه نظرى ابراز نمیکنم؛ اما شاخصهائى وجود دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجملپرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد. اینى که ما گفتیم امسال، سال حرکت به سوى اصلاح الگوى مصرف است، یعنى امسال سالى است که ملت ایران تصمیم بگیرد که با اسراف مبارزه کند. نمیگوئیم بکلى و یکباره و در طول یک سال، اسراف تمام بشود؛ نه، ما واقعبینتر از این هستیم؛ میدانیم این کار مال سالیان پى در پى است و باید کار بشود تا به این فرهنگ برسیم؛ باید این کار را شروع کنیم.
نویسنده : ترنم در تاریخ یکشنبه 90/12/7