تمام یارانش رفته بودند. تنها ، تشنه ، خسته ، در رزم جامه ای خیس از خون زخم های عمیقش ؛
به تماشا ایستاده بود ، جهانی را که در آتش می سوخت...
چشم هایش مطمئن تر از آن بودند که بتوان فهمید نگران است ، اما بود .
برای تمام کسانی که جا می ماندند نگران بود ، برای تمام دشمنانش ...
جهان پیش چشمانش می سوخت ، می خواست فریاد بزند : «آیا کسی هست که کمک بخواهد ؟ که نجاتش دهم از این جهنم ؟»
اما نگفت ...
خواست طوری بگوید که سنگین ترین دل ها بلرزند . تمام مهربانی و رمق خود را جمع کرد و رو به دشمنانش فریاد برآورد که: «کسی هست که بخواهد کمکم کند ؟»
اما حیف که هیچ کس نفهمید ، آخرین دعوت او ، آخرین فرصت بود تا با کمک کردن به او ،خود را نجات دهند .
افسوس که دشمنان در نیافتند مردان خدا، هر سخنشان بوی خدا می دهد و هر دعوتشان باز کردن پنجره ای است رو به خدا ...
این دعوت و فرصت تا ابد باقی است . کافی است دستمان را برای کمک به خوبان خدا دراز کنیم ...
دستانت را جلو بیار...
نویسنده : ترنم در تاریخ یکشنبه 91/9/12
«السلام علیک یا ثارالله و ابنثاره و الوتر الموتور»
عاشوراى سال 61 ه.ق فرا رسید ، و سید الشهداء(ع) که همراه پاکباختگان دین خدا به صحراى کربلا آمده بود، در آفتاب سوزان ظهر عاشورا همچون نگین انگشترى در محاصره دشمنان اسلام و قرآن قرار گرفت. حسین بنعلى ( ع ) با دلى آرام، قلبى مطمئن و روحى بلند در برابر همه سردمداران کفر و مزدورانشان ایستاد و پیام عاشورا را چنین ابلاغ کرد:
الف) آزادى و آزادگی
در بامداد عاشـــــورا، که دشمنان بر گرد سید الشهداء امام حسین ( ع ) حلقه زده بودند به حضرت پیشنهاد بیعت با یزید کردند و امام(ع) فرمودند : لا والله لا اعطیکم بیدى اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید. نه، به خدا سوگند، دستم را چون فردى خوار پیش شما دراز نمىکنم و چون بردگان ذلت و خوارى را نمىپذیرم. در نزدیکی ظهر عاشورا سید الشهداء پیام آزادى را تکرار کرد و فریاد برآورد: هیهات منا الذلة هرگز تن به ذلت نمىدهیم و زبونى و خوارى از جمع ما دور است. در آخرین لحظات که پیکر پارهپاره سید الشهداء بر روی زمین افتاده بود و خون خدا از رگهاى بریدهاش بیرون مىزد و دشمنان از خدا بی خبر به سمتخیمهگاه اهل بیت ( ع ) یورش مىبردند، در زیر لب این چنین زمزمه کردند : یا شیعة آل ابىسفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم تخافون المعاد فکونوا احرارا فى دنیاکم اى پیروان خاندان ابوسفیان، چنانچه دین خدا را کنار گذاشتهاید و از روز رستاخیز نمىهراسید پس در دنیاى خویش آزاده باشید.
ب) عرفان با دید حقیقت
با نزدیکتر شدن ظهر عاشورا ، تهدید سپاهیان دشمن افزونتر می شد ، وحشت و اضطراب زنان و اطفال خردسال را فرا گرفته بود و حسین بن علی ( ع ) فرزند برومند حضرت فاطمه(س) تنهایى را احساس مىکرد. و در این میان سید الشهدا ( ع ) دستش را به سمت آسمان بلند کرد و با معبود خود این گونه سخن گفت: اللهم انت ثقتى فى کل کرب و انت رجائى فى کل شدة و انت لى فى کل امر نزل بى ثقة و عدة، کم من هم یضعف فیه الفؤاد و تقل فیه الحیلة و یخذل فیه الصدیق و یشمت فیه [به] العدو انزلته بک و شکوته الیک رغبة منى الیک عمن سواک ففرجته عنى و کشفته [و کفیتنیه] فانت ولى کل نعمة و صاحب کل حسنة و منتهى کل رغبة. بارالها، تو در هر اندوه و مشکلى مورد اعتماد منى; در هر سختى مایه امید و در هر امرى که بر من وارد آید مورد اعتماد و پشتیبان من هستى. غمهایى سبب سستى قلب مىشود و راه چارهاندیشى را بر انسان مىبندد، در آن هنگام دوستان انسان را رها مىکنند و دشمنان به نکوهش مىپردازند; چه بسیار چنین غمهایى که به درگاه تو روى آوردم، به تو شکایت کرده، از دیگران روى گرداندم و تو آن غمها را بر طرف ساختى. پس تو عطا کننده هر نعمت، صاحب هر خیر و نیکى و پایان هر آرزو و امیدى.
ج) نماز نیایش
هنگام اذان ظهر فرا رسید. یکی از یاران مخلص امام در ظهر عاشورا پیشنهاد اقامه نماز جماعت کرد، حضرت فرمودند: وقت نماز فرا رسیده است، خداوند تو را از نمازگزارن قرار دهد. آنگاه نماز را آغاز کرد و نزدیک به نیمى از مجاهدان از فیض جماعت آن حضرت کامیاب شدند. اقامه نماز در صحنه کربلا، به عنوان بالاترین پیام عاشورا، در زیارات منقول از ائمه اهل بیت(ع) مورد تاکید قرار گرفته است. زائران امام حسین(ع) به پیروى از معصومان(ع) در زیارت آن حضرت به این حقیقت والا اشاره مىکنند و مىگویند: ... اشهد انک قد اقمت الصلاة...
د) ایستادگی حق در برابر باطل
در روز عاشورا، حلقه محاصره دشمنان لحظه به لحظه تنگتر مىشد و سختیهایش فزونى مىیافت. در آن هنگام، که تشنگى بر زنان و اطفال روى آورده، یاران یکى پس از دیگرى شربتشهادت مىنوشیدند و خویشاوندان نزدیک و فرزندان حضرت در خون خویش دست و پا مىزدند. امام(ع) آن سنگدلان از خدا بىخبر را مخاطب ساخت و فرمودند: تبا لکم ایتها الجماعة و ترحا افحین استصرختمونا و لهین متحیرین... .
الا و ان الدعى بن الدعى قد رکزنى بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یا بى الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و ...
در پایان امام(ع) اشعار فروة بنمسیک مرادى را قرائت کردندکه آمده است :
اگر شما را شکست دادیم از قدیم چنین بودهایم و تازگى ندارد اگر با شکست رو به رو شدیم باز مغلوب نشدهایم پیروزى در هر حال با جبهه حق است ما با ترس خوى نگرفتهایم اگر کشته شویم سرنوشت، شهادت در راه خداست.
ه) سجده کردن در برابر حق و حقانیت
بالاترین پیام سیدالشهداء، در روز عاشورا، تسلیم در برابر خداوند سبحان بود. یاران آن حضرت نیز چنین بودند و در برابر امام خویش مىگفتند: انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الى یوم القیامة من تا روز قیامت، با هر که با شما [معصومان] سازش کند، سازش مىکنم و با هر که بر شما [معصومان] سر جنگ داشته باشد مىجنگم. یاران امام(ع) ظهر عاشورا، بعد از به جاى آوردن نماز ظهر، گویا بیعتى دیگر کردند و بر تسلیم بودن خویش در برابر فرماندهى چنین تاکید کردند: نفوسنا لنفسک الفداء و دماؤنا لدمک الوقاء فوالله لا یصل الیک و الى حرمک سوء و فینا عرق یضرب; جانهاى ما فداى جان تو باد [اى پسر فاطمه] و خونهاى ما فداى خون پاک تو باد. سوگند به خدا، تا وقتى جان در بدن داریم، هرگز به تو و اهل حرمت گزندى نخواهد رسید. سالار شهیدان با توجه به مصایب سنگینى چون در خون غلتیدن یاران، برادران و فرزندان و نیز جراحات فراوان پیکرش چهره بر خاکهاى گرم کربلا نهاد و حدیث عشق به خدا و تسلیم در برابر خالق را چنین زمزمه کرد:
صبرا على قضاءک یا رب، لا اله سواک یا غیاث المستغیثین، مالى سواک و لا معبود غیرک، صبرا على حکمک یا غیاث من لا غیاث له، یا دائما لانفاد له یا محیى الموتى یا قائما على کل نفس بما کسبت احکم بینى و بینهم و انتخیر الحاکمین.
خدایا، در برابر قضا و حکم حتمىات صبر پیشه مىکنم. خالقى جز تو نیست; اى یاور یارىجویان، غیر از تو یاورى ندارم و جز تو معبودى نیست. حکم تو را مىپذیرم، اى فریادرس کسى که فریادرسى ندارد; اى جاودانهاى که پایانى ندارد، اى زندهکننده مردگان و اى قیومى که بر اعمال همه افراد نظارت دارى، تو خود میان من و دشمنانت قضاوت کن; تو بهترین داورانى.
« السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ( علیه السلام)»
نویسنده : ترنم در تاریخ چهارشنبه 91/9/8
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن شهادت ورشادت سرداده اند. امام خمینی (ره)
پس ازگذشت چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی و تولد سپاه و کمیته ها،ارتش جمهوری اسلامی،حضرت امام((ره)) با دوراندیشی خاص خود ضرورت آموزش و سازماندهی عمومی همه مردم در قالب ارتش بیست میلیونی را برای مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمنان انقلاب اسلامی مطرح کردند و در آذرماه 1358فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی (بسیج مستضعفان) را صادر فرمودند،دردی ماه 1359واحدبسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جایگزین آن سازمان شد.
بسیج باحدود30 سال سابقه ی درخشان و حضور در همه ی عرصه ها گره گشای بسیاری از مشکلات عمده کشور بوده است .حضور حماسی بسیجیان در طول هشت سال دفاع مقدس برگ زرینی است در کارنامه این نهاد انقلابی و مردمی که در تاریخ ایران بی سابقه بوده است.
مقام معظم رهبری حضرت آیت ا...خامنه ای بسیج را چنین توصیف کرده اند :
بسیج عبارتست از مجموعه ای که درآن پاکترین انسانها، فداکارترین وآماده به کارترین جوانان کشور در راه اهداف متعالی این ملت و برای به کمال و به خوشبختی رساندن این مردم جمع شده اند و بسیج یعنی حضور ناشی از ایمان و اخلاص و انگیزه دینی و ایمان صادقانه در هر میدانی که کارآرایی و توانایی حضور درآن میدان را داراست،این معنای بسیج است در قرآن کریم در آیات متعددی به ضرورت بسیج و آمادگی مسلمانان برای مبارزه با دشمنان اشاره شده است ازجمله:
ای کسانی که ایمان آورده اید سلاح جنگ برگیرید و آنگاه دسته دسته و یا همه به یکبار متفق برای جهاد بیرون روید.
شما(ای مومنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسهیلات و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید.
و اما بسیجی کیست ؟
هر بسیجی ابتدا باید فرهنگ بسیجی داشته باشد.فرهنگ بسیجی فرهنگ معنویت است،فرهنگ شجاعت است،فرهنگ غیرت است،فرهنگ استقلال و آزادگی است ،فرهنگ اسیر خواست های حقیر نشدن است،خواستهای زندگی برای همه مهم است،اما آنچه مهمتراست آرمان هاست،ارزش هاست،هدف است،آنها را باید مقدم داشت.بسیجی ایمان به خدا دارد.در مقابل او خاضع و خاشع است .کارها را برای رضای خدا انجام می دهد و رفتارهایش رنگ خدایی دارد.ایمان به خدا مهمترین ویژگی بسیجی است و اگر این ویژگی بسیجی نباشد ایثار و از خودگذشتگی او مفهومی ندارد.
بسیجی تقوی الهی دارد یعنی خویشتن داری او از انجام گناه و مبادرت به انجام واجبات است. بسیجی ایثار و از خودگذشتگی دارد،برآورده ساختن نیازهای جامعه و سایر افراد را برخواست خود ترجیح میدهد.او شجاعت و دلاوری دارد،حضور همه جانبه اش در صحنه های دشوار و سخت مبارزه با دشمنان و قرارگرفتن در برابر تهدیدهای همه جانبه آنان ویژگی بارز یک بسیجی است. سازمان بسیج تحت امر فرماندهی کل قوا و ولی فقیه است.و بسیجی نیز خود را تابع محض ولی فقیه میداند و حرکت خود را در عرصه های اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،نظامی بر محوریت رهنمودهای صبر و بردباری ،ساده زیستی،تواضع،شهادت طلبی،دشمن ستیزی،خوش اخلاقی،برخورداری از دانش و تخصص پویایی و نوآوری،غیرت دینی از دیگر ویژگیهای بسیجی است.
و خلاصه اینکه: بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکیل آن را همه مجاهدان بسیجی از اولین تا آخرین امضاء نموده اند.
نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 91/9/6
دیگر بار، محرم فرا رسید و دلهای احرار و آزادگان جهان به سوی حسینبنعلی(ع ) متمایل گشت و چشمانشان به واقعه عاشورا دوخته شد؛ واقعه ای که 1421 سال از وقوع آن می گذرد؛ اما هنوز، هر سال در سالگشت وقوع آن، نه تنها مسلمانان و شیعیان، بلکه تمامی آزادگان را به سوی خویش جلب می کند. آنچه در اولین نظر و مطالعه در واقعه عاشورا به چشم می خورد و جلب توجه می نماید ، انگیزه ماورای مادی این جنبش عظیم است. حسین بن علی(ع) از سر آغاز قیام خویش و حرکت از مدینه، و حتی قبل از آن، نه تنها به عدم پیروزی مادی خویش آگاه بود؛بلکه ازشهادت خود و اسارت خاندانش اطلاع و بارها،از طریق اخبار غیبی توسط پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) از شهادت خویش با خبر گشته بود و این نکته ای بود که افراد مختلف نیز در مواقف متعدد ، با او در میـــان می گذاشتند؛ اما او همچنان بر هدف خویش که انجام وظیــفه خطیر الهی و احیای دین و سنت نبوی بود ، اصرار می ورزید . از سوی دیگر این انگیزه و نیت خدایی قیام حسین (ع) و اصحابش در لحظه به لحظه این واقعه به چشم میخورد؛ از سبقت گرفتن اصحابش برای شهادت از یکدیگر گرفته تا جان باختن طفل 6 ماهه امام حسین (ع) در راه حق و تا آخرین لحظات حیات امام حسین (ع) که نه تنها تمام هستی خود را در راه حق ، جانانه واگذار نموده است، بلکه هنوز هم خویشتن را تسلیم حق می داند و زیر لب زمزمه می کند: الهی رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لا معبود سواک.
انگیزه الهی عاشورا که در آن ذره ای غیر خدا راه ندارد، سبب شده است که اهداف عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین(ع)، اهدافی مطابق فطرت و سرشت تغییر ناپذیر انسانی گردد. و مگر ممکن است که روزگاری از ایام زندگی بشر، انگیزه ظلم ستیزی و آزادی از قید و بند ظلم از صفحه جان آدمی خارج شود و یا عشق به مبدأ خلقت در میان آدمیان فراموش گردد. پس همین پیوستگی عاشورا و فطرت انسانی، خود سبب تضمین عاشورا، نه تنها پس از 14 قرن، بلکه تا آخر زندگی بشر است. دامنه وسیع اثرات اجتماعی و فردی این قیام الهی که نه تنها پیروان سید الشهدا ( ع ) را تحت تاثیر قرار داده، بلکه سبب بیداری و تأثیر پذیری احرار و آزادگان جهان نیز گردیده است. ریشه های این فرهنگ و پیام جاودانه را در دل تاریخ مستحکم نموده است و تا زمانی که این اثرات عمیق و وسیع، در گستره تار یخ باقی و پا بر جاست، نام و یاد حماسه سازان کربلا نیز پایدار خواهد بود. از آنچه تاکنون مورد بررسی اجمالی قرار گرفت ، به وضوح مشخص می شود که فراموشی این واقعه عظیم، هرگز متصور نیست. اسلام از همان آغاز تبلیغ، اصلیترین برنامه خویش را رهایی آدمی از قید طاغوت و بندگی و اطاعت غیر خدا، معرفی نمود و بر آن پافشاری نمود. به همین خاطر مستکبران و مشرکان که منافع خویش را در خطر می دیدند، و تعارض آشکار اسلام با اهداف و مطامع خویش را در یافته بودند، همواره بر آن تاختند. اما رهبری الهی پیامبراکرم(ص) و امدادهای الهی مانع به ثمر نشستن کوششهای آنان می شد. از طرف دیگر، مسلمین نیز آنان را دشمن آشکار دین خویش میدانستند و در راه مبارزه با آنان، هرگز کوتاه نمی آمدند. اما پس از رحلت رسول خدا(ص)، روش خویش را تغییر دادند و شروع به استحاله و تغییر تدریجی این دین الهی از درون و وارونه جلوه دادن تعالیم آن و افزودن خرافه به آن نمودند ؛ تا جایی که پس از رسول اکرم (ص)، رفته رفته تمام ارکان قدرت را به دست گرفتند و آنچه در عصر نبی گرامی اسلام (ص)، از انجام آن عاجز بودند ،امروز در زیر پوشش ظاهری اسلام و به نام دین، انجام میدادند و هرچه زمان گذشت، بخشهای بیشتری از دین خدا را زیر و رو کردند. با ذکر این مطلب، این نکته واضح و آشکار می گردد که قیام حسینی تنها در یک پیکار و ستیز میان اقلیت حق و اکثریت باطل ، خلاصه نمی شود ؛ بلکه خود چشمه جوشان معــرفتی و شناختی است و دارای یک پیام جاودانه الهی و انسانی و به وجود آورنده یک معیار ابدی است که در تمامی اعصار عمل نمودن به آن سبب کوتاه شدن دست مستکبران و ظالمان از دامان اسلام و انسانیت انسان می گردد . بر این اساس ، اسلام بقای خویش را مرهون مجاهدتهای سید الشهداست و این همان مفهوم حدیث نبوی است که « حسین منی و انا من حسین » امروز دشمنان هجوم همه جانبه خویش را به اسلام ادامه می دهند و تنها راه مبارزه با اسلام را تغییر اصول و مبانی اسلامی میدانند و از سوی دیگر هوا و هوس آدمی، همواره انسان را در بند خود اسیر می نماید .
پس امروز نیز ما به ماهیت پیام و قیام سیدالشهدا نیازمندیم تا اسلام اصیل و به دور از پیرایه را که پیامبر اسلام (ص) به عالمیان عرضه نمود را درک نماییم و آنرا حفظ کنیم و باورهای خویش را از هرگونه جهالت و ضلالت به دور نگه داریم و درون انسانی خویش را از بند برهیم تا بدین وسیله مقدمات برپایی نظام جهانی مبتنی بر عدالت و بر پایه تعالیم جهان شمول اسلام را فراهم آوریم و راه را برای حکومت جهانی مهدی موعود (عج) هموار کنیم. در حقیقت، قیام حسینی در عصر حاضر و در فضای غبار آلود تبلیغاتی موجود، هر چه بیشتر مرز حق و باطل را تبیین می نماید و دوباره فطرت مدفون شده بشر را که در زندگی مادی غوطه ور است بیدار می کند. پس نه تنها نیاز بشر در عصر حاضر به قیام عاشورا از بین نرفته است، بلکه فزونی یافته است .
نویسنده : ترنم در تاریخ یکشنبه 91/9/5
اعتقاد به عدم جدایی دین از سیاست و اسلام سیاسی همواره از تأکیدات امام خمینی(ره) در شکل گیری انقلاب اسلامی بود؛ در این راستا امام خمینی (ع) به عنوان احیاگر فرهنگ عاشورا نگاه ویژهای به عزاداری امام حسین (ع) داشتند.
گریه در مراسم عاشورا و عزاداری امام حسین(ع) در نظر بعضی از اندیشمندان، نشانهی دلسوزی و ترحم بر حادثه عاشورا قلمداد میشد و برخی آنرا باعث عجز و ضعف روحی میدانستند.
امام با تفسیر حدیث «تباکی» به تأثیرات سیاسی گریه در جامعه اشاره میکند و ملت ایران را ملت «گریه سیاسی» مینامد که این گریه نهال ایمان و جهاد را در قلوب مردم شکوفا میسازد و یک ملت حماسهساز پدید میآورد. ایشان در این باره میفرمایند: «مسئله تباکی نیست؛ مسئله سیاسی است»، «مجلس عزا نه برای این است گریه بکنند برای سیدالشهدا اجر ببرند البته برای این هم هست … بلکه مهم آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند که تا آخر باشد.» همچنین حدیث «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را استمرار نهضت حسینی در گسترهی تاریخی تشیع میدانست و آن را سرلوحهی زندگی شیعیان معرفی میکرد که در هر زمان و مکانی باید حسینیان به مصاف یزدیان بروند.
امام رویدادهای انقلاب و دفاع مقدس را مصداقی از این حدیث میدانست و حوادث آن را مکرر عاشورا و مخالفان و دشمنان انقلاب اسلامی را مکرر یزدیان تفسیر میکرد و به بیان دیگر این حدیث را تفسیرگر صحنهی مقابله اسلام و کفر و رویارویی عدل و ظلم میدانست که یعنی باید روح حماسه هموراه در جامعهی شیعه زنده بماند. تأکید ائمهی معصومین علیهم السلام بر اقامهی عزای امام حسین (ع) و احیای عاشورا در جامعه بر همین نکات اشاره دارد.
امام با تأسی به سیرهی امام حسین(ع) در مبارزه با رژیم ستم شاهی به استناد حدیث امام حسین(ع): «من رای سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله …» خطاب به ملت ایران میفرماید: «[امام حسین] تصریح میکند که اگر کسی ببیند که حاکم جائری در بین مردم حکومت میکند، ظلم به مردم میکند باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند هرقدر که میتواند» و رژیم طاغوت را مظهر حکومت جائر معرفی میکند و مردم را به مبارزه دعوت مینماید.
امام از سوی دیگر با مطرح ساختن شعار عاشورایی «هیهات من الذله» هیچگاه تلاشهای سازشکارانه را برنمیتابید و به ملت ایران نیز سفارش میکرد که به پیروی از شعار امام حسین(ع) که فرمود: «من مرگ شرافتمندانه را جزءسعادت و زندگی با ستمکاران را جزء خواری نمیدانم» به ملت ایران گوشزد نمود: «باید با قدرت به پیش برویم و با قدرت با همهی کسانی که میخواهند تجاوز و تعدی کنند مبارزه کنیم و زندگی آبرومند نداشتن و زیر بار [ظلم] بودن هزار مرتبه [بدتر] از اینکه انسان بمیرد، مردن بر او شرف دارد»
امام با احیای فرهنگ عاشورا و الگو ساختن معیارهای عاشورایی، یک ملت حماسه ساز پدید آورد که با درس سازی از مکتب امام حسین(ع) منشاء تحولات عظیم در جهان اسلام گردید و معجزه قرن را پدید آورد.
عاشورا سمبل تجلی و تبلور ارزشهای ناب اسلامی در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن است که نقش مهمی در گسترش فرهنگ اسلامی در جامعهی شیعه داشته است؛ ار همین رو امام درمورد مهمترین عامل موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی میفرماید: «اگر قیام حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمیتوانستیم پیروز شویم» زیرا از دیدگاه ایشان عوامل معنوی الهام گرفته از فرهنگ عاشورا در پیروز نقش دارند: «افراد کم با بازوان قوی و قلب مطمئن و قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، اینهاست که پیروزی میآورد، پیروزی را شمشیر نمیآورد، پیروزی را خون میآورد.»
نویسنده : ترنم در تاریخ چهارشنبه 91/9/1