سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگى پرفراز و نشیب امام زین‏العابدین علیه السلام نکات بسیار مهمى براى بحث و بررسى وجود دارد. در اینجا گوشه‏اى از نقش احیاگر سیدالساجدین حضرت امام زین‏العابدین علیه السلام را از کربلا تا شهادت در چند محور به صورت گذرا مورد بررسى قرار مى‏دهیم .

1 - بیمارى امام سجاد علیه السلام
2 - نقش آن حضرت در زنده نگهداشتن قیام عاشورا
3 - حضور ایشان در جمع اسراى اهل بیت علیهم السلام
4 - خطبه‏هاى حضرت سجاد از کربلا تا مدینه
5 - شهادت آن امام همام
الف - بیمارى امام سجاد علیه السلام
برخى از مورخان معتقدند که امام زین‏العابدین علیه السلام در واقعه جان‏گداز و خونین کربلا 24 ساله بوده است و بعضى دیگر نوشته‏اند که از سن مبارکش 22 سال مى‏گذشت. محمد بن سعد در کتابش مى‏نویسد:
«على بن الحسین علیهما السلام در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شریفش 23 سال (1) مى‏گذشت. فرزند ایشان، امام محمد باقر علیه السلام که امام سجادعلیه السلام از کربلا تا شهادت
همراه پدر بود، سه یا چهار ساله بود. امام زین‏العابدین در آن هنگام به سبب بیمارى در جهاد شرکت نکرد و خداوند او را براى هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول الله‏صلى الله علیه وآله از فاطمه‏علیها السلام در ذریه امام حسین علیه السلام به امام سجاد علیه السلام و اولاد او منحصر گردید.» (2)
شیخ مفید در این باره مى‏گوید:
«همین که امام حسین علیه السلام شربت‏شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام نیز حمله برد. امام زین‏العابدین علیه السلام در بستر بیمارى به سر مى‏برد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و حمله شمر را مانع گردید. عمر بن سعد آن حضرت را در حالى که از بیمارى رنج مى‏برد با اهل بیت‏به کوفه انتقال داد.» ( 3)
امام سجاد علیه السلام در قیام خونین کربلا مدت کوتاهى - بنا به مشیت الهى - بیمار بود و پس از بهبودى، مدت 35 سال امامت و زعامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. این که برخى این امام همام را دائم‏المریض معرفى کرده‏اند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت‏به امام چهارم علیه السلام و فداکارى‏هاى ایشان بى‏توجهى کرده‏اند.
ب: نقش امام سجاد در زنده نگهداشتن قیام عاشورا
از آن جا که شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش از منظر عمومى، آثار ویرانگرى براى حکومت‏بنى‏امیه داشت و مشروعیت آن را زیر سؤال برده بود و نیز براى این که این تراژدى غم‏بار به دست فراموشى سپرده نشود، امام چهارم با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگهداشتن یاد و خاطره جانبازى آنان اهداف شهیدان کربلا را دنبال مى‏کرد. ظمت‏حادثه کربلا و قیام جاودانه عاشورا به قدرى دلخراش بود که شاهدان آن مصیبت عظیم تا زنده بودند آن را فراموش نکردند.
هر وقت امام مى‏خواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب مى‏افتاد، اشک از چشمانش سرازیر مى‏شد. هنگامى که سبب گریه آن حضرت را مى‏پرسیدند مى‏فرمود: «چگونه گریه نکنم، در حالى که یزیدیان آب را براى وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند ولى به روى پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند.»
بزرگ مبلغ قیام عاشورا، حضرت امام سجاد علیه السلام، با سخنرانى و خطبه‏هاى آتشین خود توانست نهضت‏حق‏طلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف نجات بخشد. اینک بعد از گذشت پانزده قرن همچنان این قیام، پرشکوه و جاودانه است.
ج - حضور ایشان در جمع اسراى اهل‏بیت علیهم السلام
پس از عاشورا حضرت سجاد را همراه دیگر اسرا به سوى کوفه حرکت دادند. آمار دقیقى از اسیران در دست نیست. برخى مورخان تعداد زنان را 64 نفر تا 84 نفر و تعداد مردان و کودکان پسر را 12 تا 14 نفر نوشته‏اند (4) که با چهل شتر - که هر شتر هودجى بى‏سر پوش بر آن‏ها بسته بودند - حمل مى‏شدند. (5) همه آن‏ها در زنجیر بوده یا با ریسمان بسته بودند. (6) تنها مرد کاروان اسیران، حضرت سجادعلیه السلام بود. دشمن نسبت‏به ایشان سخت‏گیرتر عمل مى‏کرد. آن چنان که مورخان نوشته‏اند: امام زین‏العابدین علیه السلام را بر شترى برهنه سوار کرده بودند و دست‏هاى مبارک آن حضرت را بر گردن وى بسته، بر تن او زنجیر نهاده و (7) هر دو پاى او را به شکم شتر بسته بودند. (8)
بعضى از مورخان، ورود قافله اسرا به شهر کوفه را دوازدهم محرم سال 61 ه . ق ذکر کرده‏اند و بعضى دیگر شانزدهم و هفدهم محرم نوشته‏اند. (9)
د - خطبه‏ها و سخنرانى‏ها
سخنان انقلابى حضرت سجاد علیه السلام با کوفیان
امام زین‏العابدین علیه السلام در مدت اقامت‏خویش در کوفه، دو بار سخن گفت; بار نخست هنگامى بود که جارچیان حکومت، مردم را براى تماشاى اسیران، فراخوانده بودند. این در حالى بود که براى اسرا در کنار شهر کوفه، خیمه زده بودند. على‏بن الحسین علیه السلام از خیمه بیرون آمد و با اشاره از مردم خواست تا آرام شوند. امام علیه السلام سخنش را با ستایش پروردگار آغاز کرد و بر پیامبرصلى الله علیه وآله درود فرستاد و سپس چنین فرمود:
«ایها الناس، من عرفنى فقد عرفنى! و من لم یعرفنى فانا على بن الحسین المذبوح بشط الفرات من غیر ذحل و لا ترات، انا ابن من انتهک حریمه و سلب نعیمه و انتهب ماله و سبى عیاله، انا ابن من قتل صبرا فکفى بذلک فخرا.
ایها الناس، ناشدتکم بالله هل تعلمون انکم کتبتم الى ابى و خدعتموه، و اعطیتموه من انفسکم العهد و المیثاق و البیعه؟ ثم قاتلتموه و خذلتموه فتبا لکم ما قدمتم لانفسکم و سوء لرایکم، بایه عین تنظرون الى رسول الله‏صلى الله علیه وآله; (10)
اى مردم! آن که مرا مى‏شناسد که مى‏شناسد; و آن که مرا نمى‏شناسد، من على فرزند حسین علیه السلام هستم. همان که در کنار نهر فرات سر مقدسش را از بدن جدا کردند بى‏آن که جرمى داشته باشد و حقى داشته باشند!
من فرزند آن آقایى هستم که حریم او هتک شد; آرامش او ربوده شد; و مالش به غارت رفت و خاندانش به اسارت رفت.
من فرزند اویم که [ دشمنان انبوه محاصره‏اش کردند و در تنهایى و بى‏یاورى بى‏آن که کسى را داشته باشد تا به یاریش برخیزد و محاصره دشمن را براى او بشکافد] به شهادتش رساندند. البته این گونه شهادت (شهادت در اوج مظلومیت و حقانیت) افتخار ماست.
هان، اى مردم! شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید که نامه‏هایى را براى پدرم نوشتید و او را خدعه کردید؟ و [در نامه‏هایتان] با او عهد و پیمان بستید و با او بیعت کردید؟ سپس با او به جنگ برخاستید و دست از یارى او برداشتید. واى بر شما! از آنچه براى آخرت خویش تدارک دیده‏اید! چه زشت و ناروا اندیشیدید [و توطئه چیدید!] به چه رویى به رسول الله‏صلى الله علیه وآله خواهید نگریست؟»
سخنان امام چهارم که به این جا رسید، صداى کوفیان به گریه بلند شد و وجدان‏هاى خفته براى چندمین بار بیدار شد. آن‏ها یکدیگر را سرزنش مى‏کردند و به همدیگر مى‏گفتند: تباه شدید و نمى‏دانید.
امام سجاد علیه السلام در ادامه سخنانش فرمود:
«خدا بیامرزد کسى را که پند مرا بپذیرد و به خاطر خدا و رسول به آن چه مى‏گویم عمل کند، چرا که روش رسول خداصلى الله علیه وآله براى ما الگویى شایسته است.» و به این آیه قرآن استناد کرد: «و لکم فى رسول الله اسوه حسنه‏»
قبل از این که سخنان حضرت به پایان برسد; کوفیان ابراز هم دردى کردند و یک صدا فریاد برآوردند:
اى فرزند رسول خداصلى الله علیه وآله! ما گوش به فرمان شما و به تو وفاداریم; از این پس مطیع فرامین تو هستیم; با هر که فرمان دهى مى‏جنگیم; با هر که دستور دهى صلح مى‏کنیم و ما حق تو و حق خودمان را از ظالمان مى‏گیریم.
امام زین‏العابدین علیه السلام در پاسخ سخنان ندامت‏آمیز و شعارگونه کوفیان فرمود:
«هرگز! (به شما اعتماد نخواهم کرد و گول شعارها و حمایت‏هاى سراب‏گونه شما را نخواهم خورد) اى خیانت کاران دغل باز! اى اسیران شهوت و آز! مى‏خواهید همان پیمان‏شکنى و ظلمى را که نسبت‏به پدران من روا داشتید، درباره من نیز روا دارید؟
نه به خدا سوگند! هنوز زخمى را که زده‏اید، خون فشان است و سینه از داغ مرگ پدر و برادرانم سوزان. طعم تلخ مصیبت‏ها هنوز در کامم هست و غم‏ها گلوگیر و اندوه من تسکین‏ناپذیر است. از شما کوفیان مى‏خواهم که نه با ما باشید و نه علیه ما.»
امام سجاد علیه السلام با این سخنان، مهر بى‏اعتبارى و بى‏وفایى را بر پیشانى آن‏ها زد و آتش حسرت را در جان کوفیان شعله‏ور ساخت و با این سخنان بر ندامت آن‏ها افزود:
«اگر حسین علیه السلام کشته شد، چندان شگفت نیست، چرا که پدرش با همه آن ارزش‏ها و کرامت‏هاى برتر نیز قبل از او به شهادت رسید. اى کوفیان! با آن چه نسبت‏به حسین علیه السلام روا داشتند، شادمان نباشید. آن چه گذشت واقعه‏اى بزرگ بود! جانم فداى او باد که در کنار شط فرات، سر بر بستر شهادت نهاد. آتش دوزخ جزاى کسانى است که او را به شهادت رساندند.» (11)
سخنان امام سجادعلیه السلام در مجلس عبیدالله بن زیاد
حضور امام زین‏العابدین علیه السلام در جمع اسراى کربلا، چشم‏گیر بود. پس از ورود کاروان اسرا به مجلس عبیدالله، مهم‏ترین فردى که نظر عبیدالله را جلب کرد، وجود مرد جوانى در میان اسرا بود.
عبیدالله که تصور مى‏کرد در حادثه کربلا مردى باقى نمانده و همه آنان به قتل رسیده‏اند، از ماموران خود در این باره پرسید. و این بازجویى درباره زنده ماندن امام سجاد، حاکى از کینه وى نسبت‏به خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله به ویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود که نمى‏توانست‏شاهد حیات مردى از سلاله امیرالمؤمنین على ابن ابى‏طالب علیهما السلام باشد.
مورخ مشهور; طبرى، آورده است:
«با ورود قافله حسینى به مجلس تشریفاتى عبیدالله، عبیدالله به امام سجادعلیه السلام رو کرد و پرسید: نامت چیست؟ امام سجاد علیه السلام فرمود: على بن الحسین. عبیدالله گفت: مگر خداوند على ابن الحسین علیهما السلام را در کربلا نکشت؟ على ابن الحسین‏علیهما السلام لحظه‏اى سکوت کرد. عبیدالله خطاب به امام علیه السلام گفت: چرا پاسخ نمى‏دهى؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: «الله یتوفى الانفس حین موتها»; (12) «خداوند جان‏ها را به هنگام مرگ دریافت مى‏کند.» «و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله‏»; (13) هیچ انسانى نمى‏میرد مگر به اذن الهى.»
عبیدالله بن زیاد با مشاهده آن حضور ذهن و حاضر جوابى و پاسخ کوبنده جوانى که در زنجیر اسارت است، خشمگین شد و دستور داد تا على بن الحسین‏علیهما السلام را نیز به شهادت رسانند. ولى حضرت زینب کبرى‏علیها السلام فریاد برآورد:
«یا بن زیاد حسبک من دمائنا اسالک بالله ان قتلته الا قتلتنى معه ...; اى ابن زیاد! آن همه از خون‏هاى ما که ریخته‏اى، برایت کافى نیست؟ سوگند به خدا! اگر مى‏خواهى او را بکشى، مرا هم با او بکش.»
شرایط مجلس عبیدالله و سخنان افشاگر حضرت زینب‏علیها السلام سبب شد تا ابن زیاد از کشتن امام زین العابدین‏علیه السلام منصرف شود. (14)
امام سجاد علیه السلام در مسیر شام
در کاروان اسیران هفتاد و دو سر مقدس از یاران امام حسین علیه السلام بود که از کربلا به کوفه و از کوفه به شام حرکت دادند و این در حالى بود که هنوز آثار بیمارى على بن الحسین‏علیهم السلام باقى بود. (15) کسانى که ماموریت‏یافتند تا قافله حسینى را از کوفه به شام ببرند: مخضر بن ثعلبه و شمر بن ذى‏الجوشن بودند. (16) و تنها چهل نفر از سپاه ابن زیاد، مسؤولیت‏حمل سرهاى شهدا را بر عهده داشتند. (17)
قافله اسیران را از چند منزل از جمله: قادسیه، هیت، ناووسه، آلوسه، حدیثه، اثیم، رقه، حلاوه، سفاخ، علیث و دیرالزور گذراندند تا به دمشق وارد شدند. (18)
هنگامى که کاروان اهل بیت‏علیهم السلام به منزل «سفاخ‏» رسیدند، باران شدید شتران را از رفتن باز داشت، ناگزیر چند روزى در آن جا توقف کردند و این توقف سبب شد تا شائق پسر سهل بن ساعدى - از اصحاب رسول الله‏صلى الله علیه وآله - از موضوع شهادت فرزند رسول خداصلى الله علیه وآله و اسارت اهل‏بیت‏علیهم السلام او آگاه شود و فرمایشات رسول الله‏صلى الله علیه وآله درباره محبت رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله نسبت‏به امام حسین علیه السلام را براى مردم بازگو کند و کاروان اسیران مورد حمایت و محبت مردم قرار گیرند. (19)
در برخى از منابع تاریخى آورده‏اند که: قافله اسیران اهل‏بیت علیهم السلام از شهر بعلبک نیز گذشت. مردم بعلبک تا شش مایلى از شهر بیرون آمده، به روش خاص خود به جشن و شادى پرداختند! باید گفت: شهرها هر چه به شام، مقر حکومت امویان نزدیک‏تر مى‏شد، مردمانش از اهل‏بیت علیهم السلام دورتر بودند و شناخت آن‏ها از اسلام اموى بیش از اسلام ناب محمدى و علوى بود.
سلطه بنى‏امیه بر این مناطق، اجازه نمى‏داد تا راویان و سخن‏گویان، فضائل اهل‏بیت‏علیهم السلام و مناقب على بن ابى‏طالب‏علیهما السلام را براى مردم بازگو کنند، بلکه برعکس راویانى اجازه حدیث گفتن داشتند که در راستاى اهداف دستگاه خلافت‏به جعل حدیث‏بپردازند.
از این جهت دور از انتظار نمى‏نمود که ساکنان بعلبک با مشاهده کاروان اهل بیت و اسیران ستمدیده به شادى و سرور بپردازند، به ویژه این که قبل از ورود کاروان اسیران اهل بیت‏علیهم السلام به آن شهر، تبلیغات وسیعى علیه آن قافله صورت داده بودند.
منظره تاسف‏آور کودکان شلاق خورده و بچه‏هاى پدر از دست داده و زنان داغدیده و دختران یتیم از یک طرف و قهقهه‏هاى مردم بى‏خبر از همه‏جا و سخنان شماتت‏آمیز آن‏ها، نمکى بود بر زخم اسراى کربلا!
در این جا بود که دختر امیرالمؤمنین، ام کلثوم، با مشاهده این وضعیت‏به آن‏ها چنین نفرین کرد: «اباد الله کثرتکم، و سلط علیکم من لا یرحمکم; (20) خداوند جمعتان را پراکنده و نابود سازد و کسانى را که به شما رحم نمى‏کنند بر شما مسلط گرداند.»
سخنان اسوه زهد و تقوا در بعلبک
حضرت امام سجاد علیه السلام در حالى که قطرات اشک بر چهره‏اش جارى بود، با قلبى سوزان به مردم غفلت‏زده بعلبک چنین فرمود:
«آرى روزگار است و شگفتى‏هاى پایان‏ناپذیر و مصیبت‏هاى مداوم آن!
اى کاش مى‏دانستم کشمکش‏هاى گردون تا کى و تا کجا ما را به همراه مى‏برد و تا چه وقت روزگار از ما روى برمى‏تابد!
ما را بر پشت‏شتران برهنه سیر مى‏دهد. در حالى که سواران بر شترهاى نجیب، خویش را از گزند دشوارى‏هاى راه در امان مى‏دارند!
گویى که ما اسیران رومى هستیم که اکنون در حلقه محاصره ایشان قرار گرفته‏ایم!
واى بر شما، اى مردمان غفلت‏زده! شما به پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله کفر ورزیدید و زحمات او را ناسپاسى کردید و چون گمراهان راه پیمودید.» (21)
ورود به شام
در بعضى مقاتل آمده است که: امام سجاد علیه السلام پس از تحمل شکنجه‏هاى فراوان در بین راه، سرانجام به شهر شام، شهر دسیسه و دشنام، شهر دشمنان اهل بیت علیهم السلام، شهرى که مردان و زنانش مدت پنجاه سال جز بدگویى على‏بن ابى‏طالب‏علیهما السلام چیزى نشنیده بودند و لعن او را فریضه مى‏شمردند، رسید.
کوفیان که پیرو على علیه السلام بودند و از مولى شناخت داشتند، چه کردند که شامیان بکنند!
دیلم بن عمر مى‏گوید:
«آن روز که کاروان اسیران آل رسول الله‏صلى الله علیه وآله وارد شام شدند، من در شام بودم و حرکت آنان را در شهر با چشمانم دیدم.
اهل بیت علیهم السلام را به طرف مسجد جامع شهر آوردند، لختى آنان را متوقف ساختند. در این میان پیرمردى از شامیان در برابر على ابن الحسین‏علیهما السلام که سالار آن قافله شناخته مى‏شد، ایستاد و گفت:
خدا را سپاس که شما را کشت و مردمان را از شر شما آسوده ساخت و پیشواى مؤمنان - یزید بن معاویه - را بر شما پیروز گردانید!
على بن الحسین علیهم السلام لب فرو بسته بود تا آن چه پیرمرد در دل دارد بگوید.
وقتى سخنان پیرمرد به پایان رسید، امام علیه السلام فرمود:
همه سخنانت را گوش دادم و تحمل کردم تا حرف‏هایت تمام شود، اکنون شایسته است تو نیز سخنان مرا بشنوى.
پیرمرد گفت: براى شنیدن آماده‏ام.
على بن الحسین علیهما السلام فرمود: آیا قرآن تلاوت کرده‏اى؟
پیرمرد گفت: آرى.
على بن الحسین علیهما السلام فرمود: آیا این آیه را خوانده‏اى که خداوند مى‏فرماید:
«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فى القربى‏»; (22) «اى پیامبر! به مردمان بگو من در برابر تلاش‏هایى که براى هدایت‏شما انجام داده‏ام، پاداشى نمى‏خواهم جز این که خویشان مرا دوست‏بدارید.»
پیرمرد جواب داد: آرى خوانده‏ام (ولى چه ارتباطى با شما دارد؟)
حضرت پاسخ داد: مقصود این آیه از خویشان پیامبرصلى الله علیه وآله ماییم.
سپس امام علیه السلام پرسید: اى پیرمرد آیا این آیه را خوانده‏اى؟
«و آت ذى القربى حقه‏»; (23) «حق خویشاوندان و نزدیکانت را پرداخت کن.»
مرد شامى: آیا شمایید «ذى القربى‏» و خویشاوند پیامبر؟
امام علیه السلام فرمود: بلى، ما هستیم. آیا سخن خدا را در قرآن خوانده‏اى که فرموده است:
«واعلموا انما غنمتم من شى‏ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى‏»; (24) «آن چه غنیمت‏به چنگ مى‏آورید یک پنجم آن از خدا و رسول و نزدیکان اوست.»
مرد شامى گفت: آرى خوانده‏ام.
امام فرمود: مقصود از ذى‏القربى در این آیه نیز ما هستیم.
امام سجاد علیه السلام فرمود: آیا این آیه را تلاوت کرده‏اى:
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»; (25) «همانا خداوند اراده کرده است که پلیدى و گناه از شما اهل بیت زدوده شود و شما را به گونه‏اى بى‏مانند پاک گرداند.»
اى مرد شامى! آیا در میان مسلمانان کسى جز ما، «اهل بیت رسول خداصلى الله علیه وآله‏» شناخته مى‏شود؟
مرد شامى دانست آن چه درباره این اسیران شنیده درست نیست. آنان خارجى نیستند. اینان فرزندان رسول الله‏صلى الله علیه وآله هستند و از آن چه گفته بود پشیمان شده، با شرمسارى دست‏هایش را به سوى آسمان بالا برد و به حالت توبه و استغفار گفت:
«اللهم انى اتوب الیک، اللهم انى اتوب الیک، اللهم انى اتوب الیک، من عداوه آل محمدصلى الله علیه وآله و ابرا الیک ممن قتل اهل بیت محمدصلى الله علیه وآله و لقد قرات القرآن منذ دهر فما شعرت بها قبل الیوم; (26)
خدایا به سوى تو باز مى‏گردم، خدایا به سوى تو باز مى‏گردم، خدایا به سوى تو باز مى‏گردم از دشمنى خاندان پیامبر و بى‏زارى مى‏جویم و به سوى تو رو مى‏آورم از کشندگان خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله. من روزگاران دراز قرآن تلاوت کرده‏ام ولى تا امروز مفاهیم و معارف آن را درک نکرده بودم.»
سخنانى که بین امام سجاد علیه السلام و پیرمرد شامى گذشت، نداى بیدارباشى بود بر پندار خفته شامیان. 

1) طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163; زندگانى امام زین العابدین، سید محسن امین، حسین وجدانى، ص 70.
2) ارشاد شیخ مفید، ص 254.
3) طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163.
4) ریاض القدس بحدائق الانس، ج 2، ص 227.
5) مقتل الحسین، مقدم، ص 355 و بحار الانوار، ج 45، صص 114 و 196.
6) بحار الانوار، ج 45، ص 132.
7) ارشاد، ج 2، ص 123; انساب الاشراف، ج 3، ص 206 و امالى شیخ طوسى، ج 1، ص 90.
8) ناسخ، ج 3، ص 30.
9) امام حسین و ایران، ص 480.
10) لهوف، صص 66 و 67.
11) همان.
12) زمر/ 42.
13) آل عمران/ 145.
14) تاریخ طبرى، ج 4، ص 350; انساب الاشراف، ج 3، ص 206 و طبقات ابن سعد، ج 5، ص 757.
15) انساب الاشراف، ج 3، ص 206.
16) تاریخ طبرى، ج 4، ص 252.
17) بحارالانوار، ج 45، ص 184.
18) امام حسین و ایران، صص 485 - 492.
19) همان.
20) ینابیع الموده، ص 352.
21) همان.
22) شورى/ 22.
23) اسراء/ 26.
24) انفال/ 41.
25) احزاب/ 33.
26) مقتل خوارزمى، صص 61 و 62 و احتجاج طبرسى، ج 2، ص 305.

  




نویسنده : ترنم در تاریخ چهارشنبه 90/9/30

 همواره در مناسبتهای خاص یا مهمى بنا به ضرورت، پیام و یا شعارهائى در جامعه رواج پیدا مى کنند و یا طرحى ریخته می شود, ولى اگر این ایده ها و آرمانها تنها در محدوده شعار تکرار شده و از برنامه ها و یا تمهیدات اجرائی بی بهره باشند , در همان مراحل اولیه متوقف مانده و به فراموشی سپرده خواهند شد.

 

 

وحدت حوزه و دانشگاه یکى از آرمان ها و شعارهایى بود که امام راحل(ره) پس از شهادت آیةاللّه مفتح آن را مطرح نموده تا مگر دست اندرکاران نظام طرحى بریزند و این آرمان را به جامه عمل بپوشانند, ولى واقعیات حکایت از آن دارد که علیرغم تلاشهای صورت گرفته ،تاکنون گام مؤثر و ماندگاری در این مهم برداشته نشده و این آرمان همچنان در حوزه اذهان باقى مانده است.

 

در ایام قبل از پیروزی انقلاب و سالهای سخت پس از آن، هدف گذاری در ایجاد ارتباط بین حوزه و دانشگاه بسیار آسانتر و از کیفیت و عمق بیشتری برخوردار بود . زیرا سطح توقعات طرفین با کمی تفاهم ، درک متقابل، رفع سوءظنها، آشنایی با شیوه کار یکدیگر و نزدیک شدن به هم در صفوف مبارزه  از وحدت ملى ، همبستگى گروهى و اتحاد جهان اسلام سخن گفته ایم, ولى در اتحاد ملى و وحدت احزاب سیاسى داخل بدلائل گوناگونی از جمله فقدان برنامه ریزی صحیح ، فراگیر و پویا کمتر موفق بوده ایم

 

حوزه امروز و دانشگاه فعلی ما به مراتب در سطوح بالاتری از حوزه ودانشگاه قبل از انقلاب است. روح تحقیق و پیشرفت و علاقه به تولید علم و حضور در صحنه مشکلات اجتماعی در حوزه ها و دانشگاههای ما جاری و ساری است.

 

امروز همه مدیران کشور از فضای حوزه و دانشگاه وارد عرصه های مدیریتی کشور می شوند و در هیچ دوره ای مانند امروز حلقه نظر و عمل تا این حد به هم نزدیک نبوده تا تصمیمات دانشگاه و حوزه با فاصله کوتاهی بتواند وارد حاکمیت شود و به عبارتی گویا تر می توان گفت که حاکمیت، فرزند دانشگاه و حوزه است.

 

امروز نوبت نسل سوم حوزه و دانشگاه است که با هوشمندی و درایت از نقاط مثبت و منفی فعالیتهائی که تاکنون صورت گرفته بهره گیرد و نقش بسیار مهم و خطیر خود را در نهادینه کردن ارزشهای انقلابی و تکمیل پروژه وحدت ایفا نموده و در به انجام رساندن تکلیف بزرگی که از طرف خدا و مردم بر دوش حوزه و دانشگاه است، تمامی همت و تلاش خود را معطوف دارد.

مقاله :  وحدت حوزه و دانشگاه؛ از آرمان تا واقعیت؟       نوشته: محمدعلی مقیسه         

 

 

 

 




نویسنده : ترنم در تاریخ شنبه 90/9/26

آزادگی در کربلا

عاشورا

اخلاق، یکی از سه بُعد عمده دین است و اسلام بر سه بُعد اصلی «اعتقاد»، «احکام» و «اخلاق» استوار است و تکمیل ارزش‌های اخلاقی و جهت خدایی بخشیدن به صفات و رفتار انسان‌ها از اهداف عمده بعثت انبیا است. پیامبر اکرم صلی‌ الله علیه و آله نیز فرمود: «اِنّی بُعِثتُ لِاُ تَمِّمَ مَکارمَ الاَخلاقِ.»

تصحیح منش و رفتار انسان و کاشتن بذر کمالات اخلاقی و خصال متعالی انسانی در نهاد جان انسان‌ها، بخشی مهم از رسالت پیامبر و امامان را تشکیل می‌‌دهد. اخلاق را از کجا می‌توان آموخت؟ از گفتار و رفتار معصوم. چرا که آنان اسوه‌اند و مظهر شایسته‌ترین خصلت‌های انسانی و خداپسند. و عاشورا چیست؟ جلوه‌گاه خُلق و خوی حسینی و مکارم اخلاق در برخوردهای یک حجت معصوم.

حادثه کربلا و سخنانی که امام حسین ‌علیه‌السلام و خانواده او داشتند و روحیات و خلق و خوبی که از حماسه‌‌سازان عاشورا به ثبت رسیده است، منبع ارزشمندی برای آموزش اخلاق و الگو‌گیری در زمینه خودسازی، سلوک اجتماعی، تربیت دینی و کرامت انسانی است.

مسائلی همچون صبوری، ایثار، جوانمردی، وفا، عزت، شجاعت، وارستگی از تعلقات، توکل، خداجویی، همدردی و بزرگواری، نمونه‌هایی از «پیام‌های اخلاقی» عاشورا است و در گوشه گوشه این واقعه جاویدان، می‌توان جلوه‌های اخلاقی را دید.

آزادی در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی است، اما «آزادگی» برتر از آزادی است و نوعی حرّیت انسانی و رهایی انسان از قید و بندهای ذلت‌آور و حقارت‌بار است. تعلقات و پای‌بندی‌های انسان به دنیا، ثروت، اقوام، مقام، فرزند و ... در مسیر آزادی روح او، مانع ایجاد می‌کند. اسارت در برابر تمنیّات نفسانی و عُلقه‌های مادی، نشانه ضعف اراده بشری است.

وقتی کمال و ارزش انسان به روح بلند و همت عالی و خصال نیکوست، خود را به دنیا و شهوات فروختن، نوعی پذیرش حقارت است و خود را ارزان فروختن .

علی علیه‌السلام می‌فرماید:

«اَلا حُرُّ یَدَع هذهِ اللّماظَةَ لِاهلِها؟ اِنّهُ لَیسَ لِاَنفُسِکُم ثَمَنٌ اِلا الجَنَّةُ فَلا تَبیعُوها اِلا بِها.» (1)

آیا هیچ آزاده‌ای نیست که این نیم خورده (= دنیا) را برای اهلش واگذارد؟

یقینا بهای وجود شما چیزی جز بهشت نیست. پس خود را جز به بهشت نفروشید!

آزادگی در آن است که انسان کرامت و شرافت خویش را بشناسد و تن به پستی و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزش‌های انسانی ندهد.

در پیچ و خم‌ها و فراز و نشیب‌های زندگی، گاهی صحنه‌هایی پیش می‌آید که انسان‌ها به خاطر رسیدن به دنیا یا حفظ آنچه دارند یا تامین تمنیّات و خواسته‌ها یا چند روز زنده ماندن، هر گونه حقارت و اسارت را می‌پذیرید. اما احرار و آزادگان، گاهی با ایثار جان هم، بهای «آزادگی» را می‌پردازند و تن به ذلت نمی‌دهند.

امام حسین علیه‌السلام فرمود:

«مَوتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ من حَیاةٍ فی ذُلٍّ» (2)؛ مرگ با عزت بهتر از حیات ذلیلانه است.

این نگرش به زندگی، ویژه آزادگان است. نهضت عاشورا جلوه بارزی از آزادگی در مورد امام حسین علیه‌السلام و خاندان و یاران شهید اوست و اگر آزادگی نبود، امام تن به بیعت می‌داد و کشته نمی‌شد. وقتی می‌‌خواستند به زور از آن حضرت بیعت به نفع یزید بگیرند، منطقش این بود که:

«لا وَاللهِ لا اُعطیهم بِیَدی اِعطاءَ الذّلیلِ وَ لا اُقِرُّ اِقرارَ العبید» (3)؛ نه به خدا سوگند؛ نه دست ذلت به آنان می‌دهم و نه چون بردگان تسلیم حکومت آنان می‌شوم!

صحنه کربلا نیز جلوه دیگری از این آزادگی بود که از میان دو امر شمشیر یا ذلت، مرگ با افتخار را پذیرفت و به استقبال شمشیرهای دشمن‌ رفت و فرمود:

«اَلا و انَّ الدَّعِیّ بنَ الدَّعِیّ قَدرِ کَزنی بَینَ اثنَتَینِ: بَینَ السِّلةِ و الذِّلةِ و هَیهاتَ مِنّا الذِّلةُ.» (4)

بر ما گمان بردگی زور برده‌اند            ای مرگ، همتی! که نخواهیم این قیود

در نبرد روز عاشورا نیز، هنگام حمله به صفوف دشمن این رجز را می‌خواند:

اَلمَوتُ اَولی مِن رُکُوبِ العارِ              و العارُ اَولی مِن دُخُولِ النّار (5)

مرگ، بهتر از ننگ و ننگ بهتر از آتش دوزخ است.

روح آزادگی امام، سبب شد حتی در آن حال که مجروح بر زمین افتاده بود نسبت به تصمیم سپاه دشمن برای حمله به خیمه‌های زنان و فرزندان، برآشوبد و آنان را به آزادگی دعوت کند:

«ان لَم یَکُن لکُم دینٌ و کنتُم لا تَخافُونَ المَعادَ فَکوُنُوا اَحراراً فی دُنیاکُم.» (6)

گر شما را به جهان بینش و آیینی نیست   لااقل مردم آزاده به دنیا باشید

فرهنگ آزادگی در یاران امام و شهدای کربلا نیز بود. حتی مسلم بن عقیل پیشاهنگ نهضت حسینی در کوفه نیز، هنگام رویارویی با سپاه ابن زیاد رجز را می‌خواند و می‌جنگید:

َاقسَمتُ لا اُقتَلُ الاّ حُرّاً    وَ اِن رَاَیتُ المَوتَ شَیئاً نُکرا (7)

هر چند که مرگ را چیز ناخوشایندی می‌بینم. ولی سوگند خورده‌ام که جز با آزادگی کشته نشوم.

عاشورا

جالب اینجا است که همین شعار و رجز را عبدالله، پسر مسلم بن عقیل، در روز عاشورا هنگام نبرد در میدان کربلا می‌خواند. (8) این نشان‌دهنده پیوند فکری و مرامی این خانواده بر اساس آزادگی است.

دو شهید دیگر از طایفه غفار، به نام‌های عبدالله و عبدالرحمان، فرزندان عروه، در رجزی که در روز عاشورا می‌خواندند، مردم را به دفاع از «فرزندان آزادگان» می‌خواندند. و با این عنوان، از آل پیامبر یاد می‌کردند: «یا قوم ذودوا عن بنیِ الاحرار ...» (9)

مصداق بارز دیگری از این حرّیت و آزادگی، حُرّ بن یزید ریاحی بود. آزادگی او سبب شد که به خاطر دنیا و ریاست آن، خود را جهنمی نکند و بهشت را در سایه شهادت خریدار شود. توبه کرد و از سپاه ابن زیاد جدا شد و به حسین علیه‌السلام پیوست و صبح عاشورا در نبردی دلاورانه به شهادت رسید. وقتی حرّ نزد امام حسین علیه‌السلام آمد، یکی از اصحاب حضرت، با اشعاری مقام آزادی و حرّیت او را ستود:

لَنِعمَ الحُرُّ حُرُّ بَنی رِیاحٍ             وَ حُرُّ عِندَ مُختَلَفِ الرِّماحِ (10)

چون به شهادت رسید، سیدالشهدا علیه‌السلام بر بالین او حضور یافت و او را حُر و آزاده خطاب کرد و فرمود: همانگونه که مادرت نام تو را حُر گذاشته است، آزاده و سعادتمندی، در دنیا و آخرت:

«اَنتَ حُر کَما سَمّتکَ اُمُّکَ، و اَنتَ حُر فِی الدُّنیا و اَنتَ حُر فِی الاخرة.» (11)

اگر آزادیخواهان و آزادگان جهان، در راه استقلال و رهایی از ستم و طاغوت‌ها می‌جنگند و الگویشان قهرمانی‌های شهدای کربلا است، در سایه همین درس «آزادگی» است که ارمغان عاشورا برای همیشه تاریخ است. انسان‌های آزاده‌، در لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونین را بر می‌گزینند و فداکارانه جان می‌بازند تا به سعادت شهادت برسند و جامعه خود را آزاد کنند.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- نهج‌البلاغه، صبحی صالحی، حکمت 456 .

2- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 68 .

3- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 421 .

4- لهوف، سید بن طاووس، ص 57 .

5- کشف الغمه، اربلی، ج 2، ص 32 .

6- بحارالانوار، ج 44، ص 51 .

7- همان، ص 352 .

8- بحارالانوار، ج 44، ص 352 .

9- وقعة الطف، ص 234 .

10- ارشاد، شیخ مفید (چاپ کنگره جهانی شیخ مفید) ج 2، ص 100 .

11- بحارالانوار، ج 45، ص 14/ وقعة الطّف، ص 215.

 

منبع:

پیام‌های عاشورا، جواد محدثی .




نویسنده : ترنم در تاریخ سه شنبه 90/9/22

رهنمودها و راهکارهای پیشوایان معصوم و پاسداری از نهضت عاشورا

 


پس از وقوع حماسه‏ی خونین کربلا، جبهه‏ی باطل و حاکمان جائر در منزوی کردن و از یاد بردن و تحریف اهداف نهضت امام حسین علیه‏السلام تلاش‏های بسیاری کردند. در مقابل، امامان معصوم علیهم‏السلام هر یک از دیگری، با تعالیم عملی و گفتاری عمیق و ظریف خود ضمن خنثی کردن تبلیغات منفی امویان و یزیدیان و پیروان آنان، از حماسه‏ی خونین حسینی علیه‏السلام برای همیشه پاسداری کردند.
در این بخش، این موضوع را در دو قسمت، شامل: الف) آموزش‏های عملی؛ ب) آموزش‏های گفتاری امامان علیهم‏السلام را در زنده نگه داشتن عاشورا بررسی می‏کنیم.

 

آموزش‏های عملی

 


برای بقا و احیای نهضت امام حسین علیه‏السلام و اهداف آن، پیشوایان معصوم علیهم‏السلام هر یک به گونه‏ای کوشیدند که ما نمونه‏هایی از آن‏ها را بیان می‏کنیم:

 

امام زین‏العابدین و احیای نهضت عاشورا

 


امام زین‏العابدین که خود در این حادثه‏ی دلخراش حضور داشت، پس از شهادت پدر، پرچم این نهضت را به دوش گرفت. در این جا به بعضی از محورهای عملی فعالیت آن بزرگوار در جهت حفظ و بقای نهضت می‏پردازیم:
براساس نقل مشهور تاریخ نگاران، تاریخ ولادت امام سجاد علیه‏السلام در سال 38 هجری قمری است و تاریخ شهادت آن حضرت علیه‏السلام سال 94 هجری قمری ذکر کرده‏اند، بنابراین آن حضرت در حادثه‏ی کربلا حدود 23 سال داشته است.
با توجه به بیماری حضرت، بزرگان بنی امیه پس از فاجعه غمبار کربلا و کشتن امام حسین علیه‏السلام احساس کردند که آخرین ضربه را به اسلام راستین وارد آوردند و اکنون همه چیز به سود آن پیش خواهد رفت، که براساس ظاهر، احساسی طبیعی و صحیح به نظر می‏آمد.
پیوسته در هر جنگ و ستیزی، آن گاه که رهبر و نقطه‏ی رأس هرم کشته و فانی می‏شود، جانشین احتمالی را نیز نشانه می‏روند تا با کشتن و نابودی او جبهه‏ی مخالف را از هر نظر، شکست خورده و از هم پاشیده انگارند، تا با خاطری آسوده به حاکمیت خویش ادامه دهند. در نضهت عاشورا، تنها چیزی که می‏توانست برای دشمن نگرانی ایجاد کند، وجود علی بن الحسین علیه‏السلام بود که با توجه به مرض سخت آن حضرت علیه‏السلام از این جهت نیز خود را ایمن احساس کردند و حتی وقتی قصد کشتن آن حضرت علیه‏السلام را کردند به جهت اطمینانی که از عدم ادامه‏ی حیاتش داشتند از کشتن او منصرف شدند.
لکن از عصر همان روز عاشورا، امامت امام سجاد علیه‏السلام آغاز می‏شود و خداوند براساس مصلحت، بقای امامت آن حضرت را در بستر بیماری قرار می‏دهد، و همان گونه که گفته شد، برای بیماری آن حضرت از کشتن وی (طبق نقلی به جهت وساطت شخصی به نام حمید بن مسلم) منصرف می‏شود. و این بیماری هم چنان ادامه داشت و هر بار در کوفه و شام قصد کشتن آن حضرت را می‏نمودند؛ شرایطی از جمله رشادت‏های مدبرانه‏ی عمه‏اش زینب کبری علیهاالسلام مانع از شهادت آن حضرت به دست آن نابخردان می‏شد و در واقع اراده‏ی الهی بر حیات آن حضرت تعلق گرفته بود. از این‏رو امام علیه‏السلام از تمام تهدیدها و تصمیم‏های دشمن مبنی بر کشتن او در امان ماند تا حجت خدا بعد از حسین علیه‏السلام که مایه‏ی دوام و قوام هستی و بقای حیات است باقی بماند.
اما امام سجاد علیه‏السلام در سایه‏ی این حیات، دست به کار بزرگی زد، و آن انجام دادن رسالت بقا و حفظ نهضت پدرش امام حسین علیه‏السلام بود که از عهده‏ی این وظیفه به خوبی برآمد. که در طول مدت اسارت به بخش‏هایی از نقش آن حضرت علیه‏السلام در بقای نهضت به ویژه از طریق ایراد خطبه‏های آتشین خطاب به مردم و حاکمان غاصب اشاره شد.
اکنون در این بخش به قسمت‏هایی از شیوه‏های تبلیغی و عملی آن حضرت در جهت ابقا و احیای نهضت عاشورا پس از اسارت و نیز آثار آشکار آن می‏پردازیم:
از مؤثرترین سیاست‏های امام علیه‏السلام برای احیای نهضت عاشورا، برخوردهای عملی حضرت است که از این‏رو که در طول دوران امامت خود، پیوسته سوگوار عاشورا بودند و در این مصیبت آن قدر گریستند که جزء «بکائین عالم» قرار گرفتند.
آن امام علیه‏السلام به هر بهانه‏ای و در هر مناسبتی ماجرای کربلا را یادآوری می‏کردند. از امام صادق علیه‏السلام روایت شده است که امام زین‏العابدین علیه‏السلام چهل سال یا 35 سال برای پدرش گریست و در این مدت روزها را روزه می‏گرفت و شب‏ها را در عبادت به سر می‏برد و هنگام افطار وقتی غذا نزدش می‏آوردند، اشک می‏ریخت و می‏فرمود:
قتل ابن‏رسول الله جائعا، قتل ابن‏رسول الله عطشانا؛ " 1 ".
پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله حسین علیه‏السلام گرسنه و تشنه کشته شد.
پیاپی این جمله را می‏گفت به حدی که خوراکش از اشک چشمش خیس می‏شد. امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:
فبکی علی الحسین عشرین سنة، ما وضع بین یدیه طعام الا بکی...؛
(امام سجاد علیه‏السلام) در مصایب امام حسین علیه‏السلام بیست سال گریست. طعامی نزدش نگذاشتند مگر آن که گریست.
نیز در شرح حال آن حضرت نوشته شده است که آن حضرت وقتی قصابی را می‏دید که گوسفندی را ذبح می‏کند، به یاد امام حسین علیه‏السلام می‏افتاد و می‏فرمود: به این گوسفند در آستانه‏ی قربانی شدن آب بدهید، پدرم را با لب تشنه سر بریدند.
در پاسخ به یکی از خادمان که از روی دلسوزی به امام علیه‏السلام می‏گفت: گریه نکنید که جانتان به خطر می‏افتد، فرمود: وقتی یکی از دوازده فرزند حضرت یعقوب علیه‏السلام غایب شد، با این که می‏دانست او زنده است؛ آن قدر از فراغ او گریست که چشمانش سفید شد؛ ولی من اجساد پاره پاره‏ی پدر، برادرانم و دوستانم را دیدم، چگونه غم و اندوه من پایان پذیرد!؟ من هر وقت به یاد آنان می‏افتم بی‏اختیار قطره‏های اشک از چشمانم سرازیر می‏شود." 1 ".

 

امام سجاد و قیام‏های آن عصر

 


در نخستین سال‏های بعد از نهضت عاشورا سه قیام انجام گرفت: قیام توابین؛ قیام مختار؛ قیام مدینه.
این قیام‏ها همه از آثار و برکات قیام عاشورا هستند؛ چون یکی از آثار و نتایج ارزنده‏ی نهضت عاشورا زنده کردن روح اسلام‏خواهی و فداکاری و از خودگذشتگی در دفاع از اسلام به شمار می‏آید. اما آن حلقه‏ی واسط بین نهضت عاشورا و تزریق روحیه‏ی اسلامی و حماسی و حق‏طلبی مسلمانان، خطبه‏های آتشین و شیوه‏های عملی امام سجاد علیه‏السلام بود. در تاریخ آمده است: که امام سجاد به طور غیر مستقیم در قیام‏های انجام گرفته‏ی عصرش نقش هدایتگری داشت و قیام کنندگان، مشروعیت جهاد و حماسه‏ی خویش را از امام سجاد علیه‏السلام اخذ می‏کردند برای نمونه حماسه‏سازترین قیام‏های آن عصر قیام مختار می‏باشد که از امام سجاد علیه‏السلام مشروعیت گرفت. علامه مجلسی رحمه الله در این مورد روایت زیر را نقل کرده است:
عده‏ای که از طرف مختار به خونخواهی امام حسین علیه‏السلام دعوت شده بودند ابتدا به خدمت محمد حنفیه آمدند و کسب تکلیف کردند، که ایشان در پاسخ آن‏ها فرمود:
فو الله! لوددت أن الله انتصر لنا عن عدونا، بمن شاء من خلقه؛ " 1 ".
به خدا سوگند! دوست دارم، خدا به وسیله‏ی هر کس از بندگان خود، انتقام ما را از دشمنانمان بگیرد و این نظر من است و برای خودم و شما از خداوند طلب آمرزش می‏کنم. و السلام.
آن گاه محمد حنفیه به همراه سران شیعه و خونخواهان اباعبدالله الحسین علیه‏السلام به خدمت امام سجاد علیه‏السلام رسیدند. محمد حنفیه علت آمدن آن گروه را به خدمت امام عرض و کسب تکلیف نمود. امام علیه‏السلام در جواب محمد حنفیه و سران شیعه چنین فرمود:
یا عم! لو أن عبدا زنجیا، تعصب لنا أهل البیت، لوجب علی الناس مؤازرته، و قد ولیتک هذا الأمر، فاصنع ما شئت؛ " 2 ".
ای عمو جان! اگر برده‏ای از زنگبار، به حمایت از ما اهل بیت برخیزد، بر مردم واجب است او را یاری دهند و من تو را در آن امر (قیام) نماینده‏ی خود قرار می‏دهم، پس به آن چه در این زمینه صلاح می‏دانی اقدام کن.
سران شیعه، با دستانی پر و اطمینان خاطر از محضر امام مرخص شدند ومی‏گفتند: زین‏العابدین علیه‏السلام و محمد حنفیه، به ما اذن قیام داده‏اند. " 1 ".
روشن است این قیام‏ها که براساس خونخواهی حسین علیه‏السلام صورت می‏گیرد از عوامل عمده‏ی احیا و بقای نهضت امام حسین علیه‏السلام به شمار می‏آمد و امام سجاد علیه‏السلام از این طریق نیز نقشی به سزا در تداوم و حفظ قیام پدر ایفا می‏کرد.

منبع : /www.rasekhoon.net/library/content-24314-1.aspx

کتاب :فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا
نویسنده : ابوالفضل بهشتی




نویسنده : ترنم در تاریخ پنج شنبه 90/9/17

با توجه به مفهوم پیروزى و شکست ، به این نتیجه مى رسیم که پیروزى آن نیست که انسان از میدان نبرد سالم به در آید و یا دشمن خود را به خاک هلاکت افکند، بلکه پیروزى آن است که هدف خود را پیش ببرد و دشمن را از رسیدن به مقصود خود باز دارد. امیرالمؤمنین (ع) در این خصوص فرموده است : «ما ظفر من ظفر الاثم به ، و الغالب بالشر مغلوب» (1) کسى که گناه بر او پیروز شد، شکست مى خورد و کسى که از راه بدى بر دشمن ظفر یافت در واقع مغلوب است ». از این رو اگر چه امام حسین (ع) و یارانش پس از یک نبرد خونبار و قهرمانانه به نور عظیم شهادت رسیدند، اما آنها هدف مقدس خود را به تمام معنى از آن شهادت پر افتخار گرفتند. و هدف این بود که به تکلیف عمل شده و ماهیت حکومت ارتجاعى و ضد اسلامى اموى آشکار شود و افکار عمومى مسلمین بیدار گردد، که این هدف به خوبى انجام گرفت . 

 

رسوایى سران اموى و قاتلان امام حسین (ع) به حدى بالا گرفت که سرانجام پس از گذشت چند سال نه تنها هیچ کس از آل امیه جرأت نداشت نسبت خود را آشکار سازد بلکه بدنهاى مردگان آنها را هم از قبر بیرون کشیدند و با آتش سوزاندند . آرى، راه پیشرفت و پیروزى که داشت با سرعت فراوان براى آن دودمان کثیف در بین امت هموار مى شد، بعد از واقعه کربلا یکباره درهم ریخت و با رسوایى بسیار، بساط ابوسفیانیان برچیده گشت.

«استادنیکلسون » گوید: «حادثه کربلا، حتى مایه پشیمانى و تأسف امویان شد، زیرا این واقعه، شیعیان را متحد کرد و براى انتقام امام حسین، هم صدا شدند و صداى آنان در همه جا و مخصوصاً عراق و ایرانیانى که مى‏خواستند از نفوذ عربها آزاد شوند انعکاس یافت».(2)

یکى دیگر از شواهد شکست یزیدیان و بنى امیه ، زمانى است که امام سجاد (ع) در کوفه خطبه خواند و ماهیت پلید دشمنان خدا را براى مردم خفته و فریب خورده آشکار کرد. لذا مردم یک زبان عرض کردند:

«اى فرزند رسول خدا (ص) ، همه ما شنوا و مطیع و حافظ عهد و پیمان تو هستیم ، از تو روى بر نگردانده و تو را ترک نخواهیم کرد، پس خدا تو را رحمت کند، به ما دستور بده که همانا با دشمن تو دشمن و با دوست تو دوستیم ، تا یزید را بگیریم و از کسانى که به تو و ما ظلم نمودند، دورى بجوییم » .(3)

آرى ، امام حسین را کشتند، اما حسین که فقط جسم نیست، امام حسین یک مکتب است که بعد از مرگش زنده‏تر شد. و اگر چه در کربلا قیام قامت امام حسین (ع) را در خون کشیدند ، و ناى حقیقت گوى او را بریدند، اما در حقیقت امام حسین زنده‏تر شد، او بزرگ مردى است که با شهادتش حرکتى عظیم و تحولى بزرگ در تاریخ ایجاد کرد و یزید و یزیدیان را رسوا نمود.

 پی نوشتها :

1-      نهج البلاغه , صبحى صالح , حکمت 333

2-      ترجمه تاریخ سیاسى اسلام , ج 1 ص 352. به نقل از کتاب ماهیت قیام مختار , ص 201

3-      بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 45 ص 112

  منبع:www.ashoora.ir   




نویسنده : ترنم در تاریخ دوشنبه 90/9/14

حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند که مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلت‏بار ترجیح دادند تا گلواژه آزادى و آزادگى همواره در تاریخ سبز بماند. 

در این حماسه خونین بیشتر به نقش آفرین مردان و یارانى که در رکاب حضرت به فوز عظیم شهادت نایل شدند توجه شده است و نقش زنان کمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زینب کبرى (س) و نقش وى در پیام رسانى صحبت‏شده است و نقش دیگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است، از این رو در این مقاله به معرفى اجمالى زنان حماسه‏ساز در نهضت عاشورا مى‏پردازیم.

 

بدون تردید در طول تاریخ اسلام و به ویژه تشییع زنان از سهم بسزایى برخوردار بوده‏اند و عاشورا نیز برهه‏اى از همین تاریخ سراسر صبر و ایثار و مقاومت و خودآگاهى است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانیان نشان دادند که از آگاهى و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مى‏پندارند، زن مسلمان نه عروسک حرمسرا و نه موجودى به دور از واقعیتها و مسایل اجتماعى و سیاسى و نظامى است و تاریخ عاشورا بیانگر این واقعیت است، چنانکه زمانى که افرادى چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقیم راه را گم کردند و افرادى چون زهیر بن قین که در یارى امام دچار تردید شده بودند، زنانى چون دلهم ( همسر زهیر ) شوهرش را به یارى امامش دعوت کرد و او را از تنگناى امتحان سرفراز بیرون آورد. نیز زنانى چون ام وهب و بانوى غیریه قاسطیه که شجاعت در رکابشان مردانگى آموخت.

در حقیقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاوید خواهد ماند و آنان براى همیشه تاریخ بر بار شیعه بهترین الگوى ایمان و ایثار و اخلاص و فداکارى خواهند بود.

 زنان در عاشورا

نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است که به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:

1- مشارکت در جهاد

شرکت در جبهه پیکار و همدلى با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن، از جلوه‏هاى این حضور است. از همکارى طوعه در کوفه با نهضت مسلم و همراهى همسران برخى از شهداى کربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه کوفه به جنایتهاى شوهرانشان مثل خولى نمونه‏هایى از این دست است.

2- آموزش صبر

روحیه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در کربلا از درسهاى نهضت عاشورا بود که اوج این صبورى در رفتار زینب کبرى(س) جلوه‏گر شد. آموزش صبر و مقاومت‏حماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلى شده و در طول جنگ تحمیلى زنان مبارز و فداکار انقلاب اسلامى ایران نشان دادند که آموزش صبر و مقاومت را از شیر زنان کربلا به خوبى آموخته‏اند.

3- پیام رسانى

افشاگرى جنایات یزیدیان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت‏به مدینه، به معناى پاسدارى از خون شهدا بود. افشاگرى بانوان به دو صورت، خطبه و گفتگوهاى پراکنده صورت پذیرفت، و اگر پیام رسانى زینب کبرى(س) و بقیه زنان نبود، امروز حماسه عاشورا به این روشنى براى شیعه تجلى نمى‏کرد و چه بسا آن واقعه عظیم عقیم مى‏ماند.

4- روحیه بخشى

یکى از مسایل مهمى که در هر جنگى مورد توجه بوده است، روحیه جنگاوران است و زنان این مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهاى صدر اسلام و چه در جنگهاى دیگر.

در کربلا نیز حضور تشویق‏آمیز زنان در جبهه به رزمندگان روحیه مى‏بخشید و همسران و مادران شهدا آنها راتشویق به یارى امام معصوم مى‏کردند، مانند ام وهب که خودش وارد میدان شد و با سر جگرگوشه‏اش یکى از یزیدیان را به هلاکت رساند و این روحیه بخشى بعد از چهارده قرن در هشت‏سال مقاومت جنگ ایران علیه کفر باعث‏شد که زنان ایرانى درسى را که از زینب(س) و زنان عاشورا گرفته بودند، به نحو احسن باز پس دهند.

5- پرستارى

رسیدگى به بیماران و مداواى مجروحان از دیگر نقشهاى زنان در جبهه‏ها، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستارى و مراقبت‏حضرت زینب (س) از امام سجاد(ع) یکى از این نمونه‏هاست.

6- مدیریت

بروز صحنه‏هاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شکوفا مى‏سازد. نقش حضرت زینب (س) در نهضت عاشورا و سرپرستى کاروان اسرا، درس مدیریت در شرایط بحران را مى‏آموزد. وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام، خنثى کننده نتایج عاشورا از سوى دشمن مقابله کرد و نقشه‏هاى آنان را خنثى ساخت.

7- حفظ ارزشها

درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهاى دینى و اعتراض به هتک حرمت‏خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده بود. زنان اهل بیت، با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمه‏هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض‏کنان، بر حفظ عفاف تاکید مى‏ورزیدند. ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمى‏کنید براى تماشاى اهل بیت پیامبر جمع شده‏اید؟ وقتى هم در کوفه در خانه‏اى بازداشت‏بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در کاخ یزید نیز به گرداندن، شهر به شهربانوان،اعتراض کرد و فرمود: «آمن العدل یابن الطلقاء تخد یرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت‏ستورهن و ابدیت وجوههن یحدوبهن الاعداء من بلد الى بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المکاتل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید»

اى پسر آزاد شده، آیا در پشت پرده قرار دادن زنان و کنیزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسیر از عدل است. تو پرده آنان را دریدى، چهره‏هایشان را آشکار ساختى، از شهرى به شهرى مى‏رانى، رهگذران و بام‏نشینهابه تماشایشان مى‏ایستند و آشنا و بیگانه و حاضر و غایب به سیماى آنان خیره مى‏شوند.

8- تغییر ماهیت اسارت

آنان اسارت را به آزادى تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعى درس حریت و آزادگى دادند و مفهوم اسیر در اذهان را به گونه‏اى دیگر تغییر دادند.

9- عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا

گریه‏ها، شیونها، عزادارى بر شهدا و تحریک عواطف مردم به ماجراى کربلا عمق بخشید و بر احساسات تاثیر گذاشت و از این رهگذار ماندگارتر شد.




نویسنده : ترنم در تاریخ جمعه 90/9/11

 

ای خوشبو ترین نرگس گیتی!

 

بر زبانم هر روز دعای عهد جاری است نگاهم به افق های آسمان نیلی زنجیر شده است تا شاید تو را همچون پرنده‏ای در آسمان در حال پرواز ببینم.

نگاهم به سرزمین‏های دور خیره شده است به امید اینکه تو را ای سبزپوش زیبا روی، سوار بر اسب و ذوالفقار به دست ببینم. با دیدن هر گل نرگس به سویش می دوم آن را می‏بویم و به یاد تو با صلواتی فضا را عطرآگین می‏کنم.

 
ای نرگس زیبای بهشت!


از دوریت پژمرده‏ام. سال‏هاست که ما را در پس کوچه‏های انتظار تنها گذاشته‏ای. سال‏هاست که شبنم اشک از چشم‏ها بیرون می‏جهد تا شاید تو را بیابد اما هنوز همه‏ی اشک‏ها سرگردان و حیرانند.


سالیان سال است که روزهای جمعه از هجر تو سحرگاهان با ندبه خواندن به پیشوازت می‏آیم و با مروارید دل، دیدگانم را صیقل می‏دهم و با خود می‏گویم

 

ای گل نرگس کاش می‏آمدی!


   اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج




نویسنده : ترنم در تاریخ پنج شنبه 90/9/3
   1   2      >
خبرخوان سایت
دوستان من
  1. خانواده ی خانه
    خورشید تابنده عشق
    لنگه کفش
    شین مثل شعور
    من وآینده من
    فرزانگان امیدوار
    ###@وطنم جزین@###
    شهر عشق
    برادرم ... جایت همیشه سبز ...
    PARSTIN ... MUSIC
    جاده های مه آلود
    کلبه بصیرت
    بلوچستان
    هم نفس
    سیب خیال
    آسمون آبی چهاربرج
    محفل آشنایان((IMAN))
    ««««« شب های تهران »»»»»
    نشریه حضور
    جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
    نگاهی نو به مشاوره
    سرچشمه عدالت و فضیـلت ؛ امام مهــدی علیه السلام
    ساده دل
    تصویر سازی و طراحی کتاب کودک 09128546268 09128546268
    ****شهرستان بجنورد****
    عشق الهی
    آقاشیر
    اتشنشانی بنادر کشور
    برترین لحظه ها
    وبلاگ مسجد و دارالشفاء صاحب الزمان علیه السلام کوی راه حق اصفهان
    هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
    نمایندگی دوربین های مداربسته
    طراوت باران
    السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
    مینودشت
    عشق مشعلدار
    سارا احمدی
    بیصدا ترازسکوت...
    دیوانه
    ►▌ رنگارنگ ▌ ◄
    .: شهر عشق :.
    پیامنمای جامع
    بوی سیب
    هدهد
    کارشناس مدیریت دولتی
    پاتوق دوستان
    بنده ی ناچیز خدا
    رفقا
    خدا میدونی دوستت دارم؟؟؟
    ردِ پای خط خطی های من
    دوستدار علمدار
    دلتنگ احساس تو
    نور اهلبیت (ع)
    پایگاه مرجع شهیدان باکری
    ستاره سهیل
    انسان جاری
    غزل عشق
    خون شهدا
    پرستاری 91
    جرعه ای از شراب عشق
    حضورعشق
    مرام و معرفت
    صدای دل...
    شبستان
    دل شکســــته
    سه قدم مانده به....
    یامهدی
    به‌دونه
    دل نوشته
    دفتر تقدیر
    S&N 0511
    خدمات کامپیوتری ولیعصر (عج) روستای باغ آسیا
    عشق
    ترخون
    Manna
    دریایی از غم
    بیانات و سخنان رهبری
    ارواحنا فداک یا زینب
    دلنوشته های من
    اواز قطره
    گل یا پوچ2؟
    یه دختره تنها
    جون عزیزت بیاتو...
    به نام خدا
    بزرگترین سایت خنده بازار.خنده. شوخی. طنز.خنده دار
    رویای بارانی
    ऌ عاشق بی معشوق ऌ
    تـــــــکـــبـــیــر
    گل خشک
    جیغ بنفش در ساعت 25
    ستاره طلایی
    آن دنیا 13
    جایی برای خنده وشادی و تفریح
    عاشق روح الله
    تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
    I AM WHAT I AM
    نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
    من،منم.من مثل هیچکس نیستم
    Tarranome Ziba
    شاه تور
    هر چی تو فکرته
    غزلیات محسن نصیری(هامون)
    ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ
    ایـــــــران آزاد
    wanted
    ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
    دهکده علم و فناوری
    دُرُخـــــــــــــــــــــــش
    وبلاگ دختر بسرای باحال ایرونی
    عشق یعنی ...
    رهبرم سید علی
    اخراجیها
    به یادتم
    شب های دلتنگی تو
    روان شناسی * 心理学 * psychology
    دوستانه
    زنگ تفریح
    هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
    نیلوفر مرداب
    مهربانی
    آزاد
    •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
    محبین
    دردودل
    ღஜღمطالب و عکس های جالب و زیبا و دیدنی
    عشق به خدا ادامه داره
    عرفان وادب
    .:: مــــهــــــدویــــــــت ::.
    allah is my lord
    یک عاشقانه ی ساده برای من......
    خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
    ღღدخــــتــــــرصــــورتـــــیღღ
    مهدی یاران
    علمی/مدارات الکترونیک/تازه های فناوری اطلاعات
    جوک ، اس ام اس ، عکس باحال
    بهار عشق
    عشق بزرگ ترین دروغ دنیاست
    دل شکسته
    دوستی
    یاس...
    دو دو(دایی) اری
    تنها تر از همیشه
    آموزش گام به گام هنر جدید ربان دوزی
    رضا ب.ی.م.ک.س.
    ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ
    آتش دل
    یاور 313
    رویایی زندگی کردن...
    نسیم لوکس ...... یزد
    پر شکسته
    تینا
    دختران حوا
    ردپای عشق
    کفر نامه کارو
    ... فقط حرف حساب
    ►▌ ....عسا قلم....▌ ◄
    عاشقی
    لبخندکودکی
    عشق پنهان
    قوطی عطار
    کافه ترانزیــــــــت
    طراحی چهره
    Chamran University Accounting Association
    جامع ترین وبلاگ خبری
    پیامبران عفاف
    بهترین دوست
    پنجــــــره هایــ بستهـــ
    فروش خوکچه هندی
    فقط خدا
    داستان یک روز
    خبرهای ورزشی
    fall in love
    مناجات با عشق
    فهادانــ
    شیدایی
    هرچه دل تنگم بخواهد
    معرکه همون قلقلک
    سرباز ولایت
    فقط من برای تو
    bestha
    your memoirs
    شورای شهراندیشه
    پایان من
    کهکشان
    زازران
    من وتو
    هیئت عزاداری آسمانیان فاطمه زهرا
    اسراء
    * امام مبین *
    قصر حبـابی
    منتظر
    دهاتی
    fazestan
    دل سوخته
    رویای زیبا ...
    شاخه نبات
    کشتی کج
    سحر
    شاهراه عشق علم معرفت
    غریب مادر
    ایـــــــــــران مــــــــن
    باران
    طراحی سایت
    صدای پای انتظار
    جنبش اینترنتی
    فدائیان تو
    سیب سرخ
    مهدی یاران
    مقام معظم رهبری
    شیعه شناسی
    دل نوشته
    کلوب آگهی
    مجله شبانه باشگاه خبرنگاران
    ::عمار ولایت::
    تی شرت محرم
    4دیواری عشق
    خداحافظ عشق
    ⓿⏝⓿عاشق یک لحظه نگاهت ⓿⏝⓿
    عاشقانه های یه خل و چل
    دانلود رمان های ایرانی و عاشقانه
    رسانه فرهنگی موسیقی مـــلـــودیـــ ها!
    خیلی هم عالی
    حقانیت حضرت امیر
    آموزش خیاطی
    آموزش تست زدن کنکور
    انجمن وبلاگنویسان مشهد
    *** SoKoOtE MaHz ***
    همیشه ابری
    آموزش گیتار ، خوانندگی ، سلف‍ژ ، آکورد ،تبلچر ، نت ، آرپژ ،جدید
    جالب انگیزناک
    معماری نوین
    هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
    °°FoReVEr••
    معماری
  2. آپلود عکس
  3. طراحی اختصاصی قالب
  4. ابزار وبلاگ
  5. ابزار وبلاگ
  6. نایت ملودی
پیوندهای روزانه
آرشیو سایت
سایر امکانات
بازدید امروز: 273
بازدید دیروز: 98
کل بازدیدها: 246253